کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبهات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شبهات
/šobahāt/
معنی
= شبهه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شبهات
فرهنگ فارسی معین
(شُ بُ) (اِ.) جِ شبهه .
-
شبهات
لغتنامه دهخدا
شبهات . [ ش ُ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ شبهة. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). یکی از مباحث مهم اصول فقه بحث در شبهات است و در آنجا اغلب مرادف با شک و تردید و مقابل با ظن و قطع آمده است و اقسامی دارد:- شبهات بدویه ؛ که حکمی ندارد.- شبهات تحریمیه ؛ در شبهات ...
-
شبهات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ شُبهَة] šobahāt = شبهه
-
جستوجو در متن
-
pseudoarticulate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شبهات
-
ورع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] vara' ۱. دوری کردن از گناه؛ پرهیزکاری؛ پارسایی.۲. (تصوف) دوری کردن از شبهات از ترس ارتکاب محرّمات.
-
شاهدی بلگرامی
لغتنامه دهخدا
شاهدی بلگرامی . [ هَِ ی ِ ب ِ ] (اِخ ) میرعبدالواحد حسینی واسطی بلگرامی . شاگرد شیخ صفی سایی پوری و شیخ حسین سکندره بود از آثار اوست : سنابل . حل شبهات . شرح کافیه . دیوان صغیر. در سال 1017 هَ . ق . درگذشته است . (از الذریعة ج 9 ص 498).
-
ورع
لغتنامه دهخدا
ورع . [ وَ رَ ] (ع مص ) وراعة. وَروع . وُروع . پرهیزگار گردیدن و بازایستادن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). پرهیزگار شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادربیهقی ). رجوع به وراعة شود. || (اِمص ) پرهیزگاری . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). تقوی . (اقرب ال...
-
حسن مهلبی
لغتنامه دهخدا
حسن مهلبی . [ ح َ س َ ن ِ م ُ هََل ْ ل َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی حلبی مهلبی . او راست : «الانوار البدریة» و در آن شبهات یوسف بن مخزوم قدری واسطی متکلم که در آغاز قرن هشتم هجری میزیست رد نموده است . و آن را در 6 جمادی الاَّخرة 840 هَ . ق . به دستور اب...
-
علی قمی
لغتنامه دهخدا
علی قمی . [ ع َ ی ِ ق ُ / ق ُم ْ می ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدعلی قمی نجفی . وی از فقها بود. در رمضان سال 1283 هَ . ق . متولد شد و در 22 جمادی الثانیه ٔ سال 1371 هَ . ق . درگذشت و در مقبره ٔ شیخ نصراﷲ حویزی دفن گردید. او راست : 1- تنویرالمرآة، در ش...
-
مجاهدة
لغتنامه دهخدا
مجاهدة. [ م ُ هََ دَ ] (ع مص ) مجاهدت . مجاهده . با کسی کارزار کردن در راه خدای تعالی . (تاج المصادر بیهقی ). کارزار کردن با دشمنان در راه خدا. جهاد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). با کسی کارزار کردن . (ترجمان القرآن ص 86). || کوشش کردن...
-
اشراق اصفهانی
لغتنامه دهخدا
اشراق اصفهانی . [ اِ ق ِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرمحمدباقر معروف به میرداماد فرزند شمس الدین محمد. اصلاً از مردم استرآباد ولی موطنش اصفهان بود. علاوه بر مراتب علمی شعر نیز می سرود و اشراق تخلص میکرد. از عالمان معاصر شاه عباس ماضی بود. وفاتش بسال 1040 یا 10...
-
صدر
لغتنامه دهخدا
صدر. [ ص َ ] (اِخ ) صدرالدین بن حاج سیداسماعیل عاملی الاصل کاظمین الولادة و مقیم و متوفی بقم نسب وی به ابراهیم اصغر فرزند موسی بن جعفر منتهی میگردد، سید صدر، فقیه ، اصولی ، ادیب و شاعر و درفنون ادب ماهر و اخلاقی جمیل داشت وی به سال 1299 هَ. ق . در کا...
-
شاه بن شجاع کرمانی
لغتنامه دهخدا
شاه بن شجاع کرمانی . [ هَِ ن ِ ش ُ ع ِ ک ِ ] (اِخ ) مکنی به ابی الفوارس . از شاهزادگانی بود که زهد پیش گرفت و مردی بافراست و پرهیزگار بود. وی با ابوتراب نخشبی و ابوعبید بسری مصاحبت کرد. سلمی به نقل از عبداﷲبن محمد رازی گوید: گمانم که درگذشت شاه بن شج...
-
تعزیر
لغتنامه دهخدا
تعزیر. [ ت َ ] (ع مص ) نکوهیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ملامت کردن . (از اقرب الموارد) : گر خود همه بیداد کند هیچ مگوییدتعزیر دلارام به از ذل شفاعت . سعدی .به لشکر نامه فرستاد و ایشان را به تعزیر و تمویه و مواعید زود بفریفت . (ترجمه ٔ تاریخ ی...