کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبزندهداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شبزندهداری
مترادف و متضاد
احیا، بیتوته، تهجد، سهر، شببیداری، مبیت، مساهرت، یقظه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شبزندهداری
واژگان مترادف و متضاد
احیا، بیتوته، تهجد، سهر، شببیداری، مبیت، مساهرت، یقظه
-
واژههای همآوا
-
شب زنده داری
لغتنامه دهخدا
شب زنده داری . [ ش َ زِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عمل شب زنده دار. شب بیداری . پاسبانی در شب .
-
شب زنده داری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] šabzendedāri بیدار بودن در شب؛ شب را به بیداری گذراندن.
-
جستوجو در متن
-
مساهرت
واژگان مترادف و متضاد
۱. شبزندهداری، بیتوته، شببیداری ۲. شب را باهم به روز آوردن، شبزندهداری کردن
-
شبگیری
واژگان مترادف و متضاد
بیخوابی، بیداری، شبزندهداری، یقظه
-
شببیداری
واژگان مترادف و متضاد
احیا، تهجد، سهر، شبپیمایی، شبزندهداری، مساهرت
-
مبیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیتوته، شبزندهداری ۲. خوابگاه، مسکن
-
احیا
واژگان مترادف و متضاد
۱. زندهسازی ۲. تهجد، شبزندهداری، مساهرت
-
تهجد
واژگان مترادف و متضاد
احیا، بیتوته، بیداری، شببیداری، شبزندهداری، مساهرت
-
یقظه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیداری ۲. شبزندهداری، شبگیری ≠ نوم
-
بیتوته
واژگان مترادف و متضاد
۱. تهجد، شببیداری، شبزندهداری، مبیت، مساهرت ۲. اتراق، اقامتموقت، توقف شبانه
-
بیتوته کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شبزندهداری کردن، شب نخفتن ≠ خفتن ۲. شب دور از خانه به سر بردن ۳. بیدار ماندن