کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شبرم
/še(a)bram/
معنی
گیاهی خودرو با ساقههای راست و بلند و شیرهای سمی که در طب قدیم مصرف دارویی داشته؛ گاوکشک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شبرم
فرهنگ فارسی معین
(شَ رَ) (اِ.) شیرک ، گیاهی شیردار با ساقة سرخ رنگ که در کنار رودها می روید.
-
شبرم
لغتنامه دهخدا
شبرم . [ ش َ رَ ] (ع ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ). قصیر. (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
-
شبرم
لغتنامه دهخدا
شبرم . [ ش ِ رَ ] (اِ) و در عربی شُبرُم ضبط شده است . گیاهی است شیردار و آن بیشتر در صحرا و کنارهای جویها روید و رنگ ساق آن به سرخی مایل است . گویند اگر گاو آن را بخورد بمیرد و گوسفند رامضرت نرساند و آن را به شیرازی گاو نبطونک خوانند. (برهان ). درختی...
-
شبرم
لغتنامه دهخدا
شبرم . [ ش ُ رُ ] (اِخ ) نام آبی است نزدیک کوفه مر بنی عجل را. (منتهی الارب ).
-
شبرم
لغتنامه دهخدا
شبرم . [ ش ُ رُ ] (ع ص ) کوتاه بالا و قصیرالقامة. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به شَبرَم شود. || بخیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): مابینهم الا لئیم شُبْرُم ؛ میان آنها نیست کسی جز لئیم و بخیل . (از اقرب الموارد) (از...
-
شبرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) še(a)bram گیاهی خودرو با ساقههای راست و بلند و شیرهای سمی که در طب قدیم مصرف دارویی داشته؛ گاوکشک.
-
جستوجو در متن
-
بیطواسا
لغتنامه دهخدا
بیطواسا. [ ] (معرب ، اِ) شبرم . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شبرم شود.
-
تانغث
لغتنامه دهخدا
تانغث . [ ] (اِ) دزی این لغت را با علامت استفهام (؟) ضبط کرده ، گوید: ابن الجزار آنرا بمعنی شبرم گرفته است . (دزی ج 1 ص 140). رجوع به شبرم شود.
-
طسیمان
لغتنامه دهخدا
طسیمان . [ طَ ] (ع اِ) شبرم است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
قاقرطین
لغتنامه دهخدا
قاقرطین . [ ] (معرب ، اِ) لبن شبرم . (فهرست مخزن الادویه ).
-
کامالیا
لغتنامه دهخدا
کامالیا. (یونانی ، اِ) بیونانی شبرم است و گفته اند ماذریون است . (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به کامالاون شود.
-
تلخ دانه
لغتنامه دهخدا
تلخ دانه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جلیف . شبرم .(ناظم الاطباء). تلخه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
شبیرمة
لغتنامه دهخدا
شبیرمة. [ ش ُ ب َ رِم َ ] (ع اِمصغر) گویا مصغر شُبرُمَه است که نوعی ازگیاه باشد. (از معجم البلدان ). رجوع شود به شبرم .
-
الصاب
لغتنامه دهخدا
الصاب . [ اَ ] (ع اِ) در مفردات ابن البیطار (ذیل شبرم ) آمده : «و اما ورقه [ ورق شبرم ] فانه یسهل اذا شرب منه ثلاث الصاب و هی ثلاثة مثاقیل والمثقال 18 قیراطاً». از این عبارت چنین برمی آید که کلمه ٔ الصاب جمع،و معادل سه مثقال است . در ترجمه ٔ لکلرک بر...