کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شباهنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شباهنگ
/šabāhang/
معنی
۱. (زیستشناسی) مرغ سحر؛ مرغ سحرخوان؛ بلبل.
۲. (نجوم) ستارۀ صبح؛ ستارۀ کاروانکش؛ شعری: ◻︎ چو یک بهره از تیرهشب درگذشت / شباهنگ بر چرخ گردان بگشت (فردوسی: ۲/۱۲۲).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بلبل، سحرخوان، مرغسحر
۲. ستارهصبح، شعری، کاروانکش
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شباهنگ
فرهنگ نامها
(تلفظ: šabāhang) (= شب آهنگ) (در قدیم) (در نجوم) شِعرای یمانی ، ستارهی بامدادی ، ستارهی سهیل ؛ نام پرندهای (بلبل) ، شب آهنگ کننده ، مرغ سحر ، مرغ سحرخوان .
-
شباهنگ
واژگان مترادف و متضاد
۱. بلبل، سحرخوان، مرغسحر ۲. ستارهصبح، شعری، کاروانکش
-
nocturne
شباهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی موسیقی آرام و خیالانگیز که تداعیکنندۀ آرامش شبانه است
-
شباهنگ
فرهنگ فارسی معین
(شَ هَ) (اِمر.)1 - مرغ سحر. 2 - تیشتر، ستارة شعری '، ستارة صبح .
-
شباهنگ
لغتنامه دهخدا
شباهنگ . [ ش َ هََ ] (اِ مرکب ) شب آهنگ . قصدکننده به وقت شب . (غیاث اللغات ). بقصد آمدن در شب . قصد کردن کاری در شب . (فرهنگ نظام ). || شبانگاه . (فرهنگ خطی ) (غیاث اللغات ) (انجمن آرا). || خانه ٔدهقانی . (ناظم الاطباء). || بلبل ، که مرغ سحرخوان است...
-
شباهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شبآهنگ› [قدیمی] šabāhang ۱. (زیستشناسی) مرغ سحر؛ مرغ سحرخوان؛ بلبل.۲. (نجوم) ستارۀ صبح؛ ستارۀ کاروانکش؛ شعری: ◻︎ چو یک بهره از تیرهشب درگذشت / شباهنگ بر چرخ گردان بگشت (فردوسی: ۲/۱۲۲).
-
واژههای مشابه
-
شباهنگ رازی
لغتنامه دهخدا
شباهنگ رازی . [ ش َ هََ گ ِ ] (اِخ ) نام وی میرزا سیدعلی از نجبا و سادات تهران بود. در آغاز کسب میکرد سپس آن را رها کرد و به فراگرفتن کمال و اخلاق پرداخت تا آنکه در اندک مدتی به حکم ذوق فطری که داشت یکی از فحول شعرای فصیح زمان خود گشت . و اغلب اشعار ...
-
واژههای همآوا
-
شب آهنگ
لغتنامه دهخدا
شب آهنگ . [ ش َ هََ ] (اِ مرکب ) رجوع به شباهنگ شود.
-
جستوجو در متن
-
شب آهنگ
لغتنامه دهخدا
شب آهنگ . [ ش َ هََ ] (اِ مرکب ) رجوع به شباهنگ شود.
-
کاروانکش
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.)1 - ستارة شعری ، شباهنگ . 2 - زهره .
-
بلبل
واژگان مترادف و متضاد
۱. عندلیب، هزار، هزارآوا، هزاردستان، شبخوان، شباهنگ ≠ زاغ، زغن ۲. روان ۳. پرحرف
-
کاروانکش
لغتنامه دهخدا
کاروانکش . [ کارْ / رِ ک ُ ] (اِخ ) (ستاره ٔ...) ستاره ٔ بحری . شعری . شباهنگ . (برهان قاطع). || زهره .