کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاول
لغتنامه دهخدا
شاول . [ وو ] (اِخ ) (مطلوب )شائول . اولین پادشاه اسرائیل فرزند قیس از سبطبن یامین . شخصی خوش منظر و نیکواندام و نجیب بود. روزی چندرأس از الاغهای پدرش مفقود گردید و او یکی از خدام را بهمراه خود برداشت و بجستجوی آنها پرداخت . روز سوم بجایی که سموئیل ...
-
شاول
لغتنامه دهخدا
شاول . [ وو ] (اِخ ) شائول . شاول بن شمعون است که از زوجه ٔ کنعانیه ٔ او بود. (سفر پیدایش 46، 10. سفر خروج 6: 15. سفر اعداد 26: 13 و اول تواریخ ایام 4: 24) (از قاموس کتاب مقدس ).
-
شاول
لغتنامه دهخدا
شاول . [ وو ] (اِخ ) شائول . لاوی از بنی قهات است . (اول تواریخ ایام 6: 24) (از قاموس کتاب مقدس ). رجوع به قهات و نیز رجوع به لاوی شود.
-
شاول
لغتنامه دهخدا
شاول . [ وو ] (اِخ ) شائول . نام پولس طرسوسی در زبان عبری باشد و او یکی از حواریان ممتازقبایل بود. (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به پولس شود.
-
شاول
لغتنامه دهخدا
شاول . [ وو ] (اِخ ) شائول . نام یکی از سلاطین ادوم است . (اول تواریخ ایام 1: 48 و 49. سفر پیدایش 36: 37) (قاموس کتاب مقدس ).
-
واژههای همآوا
-
شعول
لغتنامه دهخدا
شعول . [ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شُعْلَة. (ناظم الاطباء). به معانی شعله (زبانه و درخشش آتش و هیمه که در آن آتش درگرفته باشد). (منتهی الارب ). و رجوع به شعلة و شعله شود.
-
جستوجو در متن
-
شاوک
لغتنامه دهخدا
شاوک . [ وو ] (اِخ ) تصحیفی از شاول است . رجوع به شاول شود.
-
schul
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاول
-
اخیاء
لغتنامه دهخدا
اخیاء. [ ] (اِخ ) (برادر من خداوند است ) او پسر اخیطوب و کاهن بزرگ در زمان شاول بود و محتمل است که برادر اخیملک باشد که شاول او را مقتول ساخت . (قاموس کتاب مقدس ).
-
جدور
لغتنامه دهخدا
جدور. [ ] (اِخ ) نام بن یامنسی که از ذریه شاول بود. (اول تواریخ ایام 8:31 و 9:37). (از قاموس کتاب مقدس ).
-
اشبعل
لغتنامه دهخدا
اشبعل . [ ] (اِخ ) (مرد بعل ) همان ایشبوشت پسر شاول بود. (اول تواریخ ایام 8 : 33 و 9 : 39).
-
عدرئیل
لغتنامه دهخدا
عدرئیل . [ ع َ رَ ] (اِخ ) (به عبری مواشی خدا) پسر برذلی که میرآب دختر شاول را که قبل از این بدارد وعده شده بود به حباله ٔ نکاح خود درآورد و عدرئیل از وی پنج پسر داشت . اینان به جبعونیان تسلیم شدند تا به قصاص ظلمی که شاؤل جد ایشان به اهالی جبعونیان ...
-
رحوبوب نهر
لغتنامه دهخدا
رحوبوب نهر. [ رَ ن َ ] (اِخ ) مسقطالرأس شاول ادومی و بر فرات واقع و فعلاً در همان موضع شهری است که به رحابه معروف است . (قاموس کتاب مقدس ).