کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قلعه شاهین
لغتنامه دهخدا
قلعه شاهین . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ کلهر. رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 62 شود.
-
قلعه شاهین
لغتنامه دهخدا
قلعه شاهین . [ ق َ ع َ ](اِخ ) یکی از دهستانهای چهارگانه بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین . این دهستان در جنوب خاوری بخش واقع ومحدود است از طرف جنوب به کوه دانه خشک که بین بخش سرپل و بخش گیلان واقع شده است ، از طرف جنوب به کوه دانه خشک که بین بخش سرپل ...
-
جرجس شاهین
لغتنامه دهخدا
جرجس شاهین . [ ج ِ ج ِ ] (اِخ ) دمشقی سریانی . او ریاست اسقفهای حمص و حماره و توابع آن دو را بر عهده داشت و در سن 90 سالگی در دمشق درگذشت . او راست : 1- النهج الوسیم فی تاریخ الامة السریانیة القویم . 2- بیان فی فراسة الانسان . 3- تذبیل فی فراسة الفرس...
-
شاهین ترازو
دیکشنری فارسی به عربی
شعاع , عارضة , لسان , نقطة الارتکاز
-
loading mark, loadline mark, loadline disc, Plimsoll mark
علامت خط شاهین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] علامتی رسمی بر روی بدنۀ کشتی که نشاندهندۀ حد مجاز بارگیری است
-
لالا شاهین پاشا
لغتنامه دهخدا
لالا شاهین پاشا. (اِخ ) یکی از اعاظم غازیان عثمانی به روزگار خان غازی . او به خیرات و مبرات ولعی داشت و از آثار او در بروسه مکتبی و در کرماستی خانقاهی و پُلی از او برجای است سپس در زمان غازی خداوندگار خدمات بزرگ در فتوحات روم ایلی کرده و با اورنوس بگ...
-
شکار با شاهین
دیکشنری فارسی به عربی
صيد الصقور
-
شاهین قره قوش
دیکشنری فارسی به عربی
نشر
-
شاهین کوچک نر
دیکشنری فارسی به عربی
بندقية
-
کسیکه با شاهین شکار میکند
دیکشنری فارسی به عربی
صياد الصقور
-
جستوجو در متن
-
ساین
لغتنامه دهخدا
ساین . [ ی ِ ] (اِ) مصحف شاهین ، چون : شاهین دژ، شاهین قلعه .
-
shaheen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاهین
-
shahin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاهین
-
شاهن
لغتنامه دهخدا
شاهن . [ هَِ ] (اِ) شاهین ترازو. || چوب ترازو. || باز خوب و اعلا. (ناظم الاطباء). در این معانی که صورت مخفی است از شاهین ، رجوع به شاهین شود.
-
لاچین
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāčin) (ترکی) شاهین شکاری ، شاهین سفید ، باز شکاری .