کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهینسانان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کلاته شاهین
لغتنامه دهخدا
کلاته شاهین . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماروسک بخش سر ولایت شهرستان نیشابور. در دامنه و معتدل است و سکنه 227 تن . آب آنجا از قنات ، محصول آن غلات و شغل مردم زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
Alshain
شاهین 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] زیرکوتولهای با قدر 3/7 و فاصلۀ 45 سال نوری از زمین
-
beam 3
شاهین 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] یک یا چند خط که جانشین پرچمهای نُتهای مجاور میشود و آنها را به هم متصل میکند
-
Falco naumanni
شاهین نائومان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ شاهینیان و راستۀ شاهینسانان که تمام سر آن خاکستری و دمش گوهای و کوتاه است
-
load line
خط شاهین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] خطی بر روی بدنۀ کشتی که نشاندهندۀ حداکثر بارگیری مجاز است
-
ابن شاهین
لغتنامه دهخدا
ابن شاهین . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) غرس الدین خلیل بن شاهین طاهری (813-872 هَ .ق .). او راست : کتاب زبدة کشف الممالک و بیان الطرق و المسالک و این کتاب در پاریس به طبع رسیده . وی چندی حاکم اسکندریه و درسال 840 امیرحاج بوده و نیز مناصب دیگر داشته است .
-
زبانه ٔ شاهین
لغتنامه دهخدا
زبانه ٔ شاهین . [ زَ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تکمه و میله ٔ میان شاهین ترازو : نپسندد ار بگردد و بگرایداز ذره ٔ زبانه ٔ شاهینم . ناصرخسرو.اگر زبانه ٔ شاهین براستی مثل است زبان تست امام زبانه ٔ شاهین .ادیب صابر.
-
شاهین قلعه
لغتنامه دهخدا
شاهین قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 88 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
شاهین آباد
لغتنامه دهخدا
شاهین آباد. (اِخ ) دهی از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه . دارای 88 تن سکنه .آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ، توتون ، چغندر، حبوبات و انگور است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
شاهین بالا
لغتنامه دهخدا
شاهین بالا. (اِخ ) دهی از دهستان زاوه بخش تربت حیدریه . دارای 351 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و بنشن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
شاهین تپه
لغتنامه دهخدا
شاهین تپه . [ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشتابی بخش بوئین زهرا شهرستان قزوین . دارای 760 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و چغندر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
شاهین در
لغتنامه دهخدا
شاهین در. [ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سلگی شهرستان نهاوند. دارای 170 تن سکنه .آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوبات و توتون و پنبه و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
شاهین دزدی
لغتنامه دهخدا
شاهین دزدی . [ دُ ] (حامص مرکب ) کم سنجیدن بچالاکی دست . (آنندراج ).
-
شاهین دژ
لغتنامه دهخدا
شاهین دژ. [ دِ ] (اِخ ) (بخش ) نام یکی از بخشهای شهرستان مراغه . آب آن از چشمه سار ورودخانه های زرینه رود (جغتو) و رود ساروق نیز در این بخش جریان دارد. محصول آن غلات . شغل اهالی گله داری وصنایع دستی است . از 81 آبادی تشکیل و جمع سکنه ٔ آن به اضافه ٔ ...
-
شاهین دژ
لغتنامه دهخدا
شاهین دژ. [ دِ ] (اِخ ) (قصبه ) این قصبه در سابق بنام صائن قلعه یا (سایین دژ) بوده است در سر راه آذربایجان به کردستان . دارای 3170 تن سکنه . آب آن از قنوات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).