کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شاهکار
/šāhkār/
معنی
۱. کار بزرگ و نمایان.
۲. (صفت) ممتاز؛ برتر؛ برجسته.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: شاهکار کرد
بن حال: شاهکار کن
دیکشنری
chef-d'oeuvre, coup, feat, magnum opus, masterpiece, masterstroke, tour de force, work of art
-
جستوجوی دقیق
-
شاهکار
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) کار بزرگ و نمایان ، کاری که در آن هنرنمایی کرده باشند.
-
شاهکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شهکار› šāhkār ۱. کار بزرگ و نمایان.۲. (صفت) ممتاز؛ برتر؛ برجسته.
-
شاهکار
دیکشنری فارسی به عربی
اداء , ماثرة , مفکرة
-
شاهکار
واژهنامه آزاد
کار بزرگ که انجام دادن آن دور از ذهن باشد
-
واژههای همآوا
-
شاه کار
لغتنامه دهخدا
شاه کار. (اِ مرکب ) شاکار. کار بزرگ . (برهان قاطع). || کار بی مزد باشد که مردم را بزور بر آن دارند. (فرهنگ سروری ). بمعنی بیگار است که کار فرمودن بی مزد باشد یعنی مردم را کار فرمایند و اجرت و مزد وی ندهند. (برهان قاطع). || فریب و دغای عظیم و با لفظ ز...
-
جستوجو در متن
-
sawman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاهکار
-
هنر کردن
لهجه و گویش تهرانی
شاهکار کردن
-
acrobatic feat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاهکار آکروباتیک
-
تخم دو زرده ،()گذاشتن
لهجه و گویش تهرانی
چیز مطلوب،شاهکار کردن
-
chef-d'oeuvre
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشپزخونه، شاهکار ادبی یا هنری
-
masterworks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارشناسی ارشد، شاهکار، کار مهم
-
اداء
دیکشنری عربی به فارسی
اجرا , نمايش , ايفا , کاربرجسته , شاهکار
-
masterwork
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارشناسی ارشد، شاهکار، کار مهم