کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهسپرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاهسپرم
لغتنامه دهخدا
شاهسپرم . [ هَِپ َ رَ ] (اِ مرکب ) شاه اسپرم است که ضیمران باشد و آن را شاه سفرم نیز گویند. (برهان قاطع). شاه سپرغم است که ریحان باشد. (آنندراج ). همان شاهسپرغم . (شرفنامه ٔ منیری ). ونجنک . (برهان ). حبق الصعتری . حبق الکرمانی . سلطان الریاحین . ریح...
-
واژههای مشابه
-
شاهسپرم از خانواده نعناعیان
دیکشنری فارسی به عربی
ريحان
-
واژههای همآوا
-
شاه سپرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] šāhesparam = شاهاسپرغم: ◻︎ بوستانافروز بنگر رسته با شاهسپرم / گر ندیدستی خط قوسُقزح بر آسمان (ازرقی: ۷۲).
-
جستوجو در متن
-
ريحان
دیکشنری عربی به فارسی
ريحان , شاهسپرم از خانواده نعناعيان
-
basil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریحان، شاهسپرم از خانواده نعناعیان
-
basils
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریحانا، ریحان، شاهسپرم از خانواده نعناعیان
-
نازبو
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāz bu) (در گیاهی) شاهسپرم ، ریحان ، ← ریحان .
-
حبق صعتری
لغتنامه دهخدا
حبق صعتری . [ ح َ ب َ ق ِ ص َ ت َ ] (اِ مرکب ) حبق کرمانی . شاه اسفرم . (داود ضریر انطاکی ) (منتهی الارب ). شاهسپرم . سلطان الریاحین . ریحان الملک . حبق ملکی . و صاحب برهان گوید: حبق صعتری و حبق کرمانی ، شاهسفرم است که ریحان باشد و آن را ضیمران نیز گ...
-
ماحوز
لغتنامه دهخدا
ماحوز. (ع اِ) نوعی از شاهسپرم و آنرا مروماحوز نیز گویند. (آنندراج ). نوعی از شاهسپرم و آنرا مروماحوزی و مروماحوز نیزگویند. (از منتهی الارب ). خرنباش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ریحانی است با گل اغبر مایل به سبزی و مروماحوزی و مرماحوز نیز گویند. (ا...
-
سلطان الریاحین
لغتنامه دهخدا
سلطان الریاحین . [ س ُ نُرْ رَ ] (ع اِ مرکب ) شاهسپرم . شاهسفرم . ریحان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کلمات فوق شود.
-
شاه پرهم
لغتنامه دهخدا
شاه پرهم . [ پ َ هََ ] (اِ مرکب ) صورت دیگری از شاهسفرم است . رجوع به شاه اسپرم و شاهسپرم و شاه سپرغم شود.
-
شاهسپر
لغتنامه دهخدا
شاهسپر. [ هََ پ َ ] (اِ مرکب ) شاه اسپر و شاه اسپرم باشد. رجوع به شاهسپرم و شاه اسپرم شود.