کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهرود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شاهرود
معنی
(اِمر.) 1 - رود بزرگ . 2 - نوعی ساز.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاهرود
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāhrud) (شاه = جزء پیشین بعضی از کلمههای مرکب به معنی ' اصلی ' و ' مهم ' + رود = فرزند به ویژه پسر) ، (به مجاز) فرزند (پسر) عزیز و گرامی ؛ نوعی ساز (شهرود) ؛ رود بزرگ ، رودخانه بزرگ .
-
شاهرود
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - رود بزرگ . 2 - نوعی ساز.
-
شاهرود
لغتنامه دهخدا
شاهرود. (اِ مرکب ) آب بزرگ . رود بزرگ . مطلق رود بزرگ . || نام سازی است که آن را شهرود نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). نام سازی است مانند نی که اکثر و اغلب رومیان دارند و در بزم و رزم بنوازند. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان قاطع) (رشیدی ). سازی مانند نی که ...
-
شاهرود
لغتنامه دهخدا
شاهرود. (اِخ ) (بخش مرکزی ) از دو دهستان بنام زیراستاق و طرود تشکیل شده . دهستان زیراستاق تا شعاع 30 هزارگزی شاهرود و دهستان طرود در حدود 150 هزارگزی جنوب باختری شاهرود قرار دارد و جمع قرای بخش 40 آبادی و سکنه ٔ آن در حدود 16500 تن است . (از فرهنگ جغ...
-
شاهرود
لغتنامه دهخدا
شاهرود. (اِخ ) (شهر) شهری کوچک است مرکز شهرستان شاهرود. سکنه ٔ آن در حدود 18000 تن . آب آن از قنات . محصول آن میوه و غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
شاهرود
لغتنامه دهخدا
شاهرود. (اِخ ) دهی از دهستان زروماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 490 تن سکنه . آب آن از قنات و چشمه . محصول آن غلات و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
شاهرود
لغتنامه دهخدا
شاهرود. (اِخ ) دهی از دهستان فارغان بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس . دارای 402 تن سکنه . آب آن از رودخانه و قنات . محصول آن خرما و غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
شاهرود
لغتنامه دهخدا
شاهرود. (اِخ ) دهی از دهستان نسر بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . دارای 49 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و بنشن و چغندر. شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
شاهرود
لغتنامه دهخدا
شاهرود. (اِخ ) شهرستان ... نام یکی از شهرستانهای استان دوم کشور و قسمت عمده ٔ این شهرستان را کویر تشکیل میدهد. آب آن از رودخانه ٔ تاش سرچشمه می گیرد که پس از متصل شدن بچندین رود کوهستانی دیگر در قسمت خاوری شهر شاهرود و از زیر پل گذشته بطرف دشت کویر م...
-
شاهرود
لغتنامه دهخدا
شاهرود. (اِخ ) نام رودخانه ٔ بزرگی است که منبع آن ولایت طالقان قزوین باشد. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (سروری ). رودی است که از دو شعبه ٔ طالقان و الموت پدید آید. شعبه ٔ طالقان از کوههای بلوک طالقان و شعبه ٔ الموت از ارتفاعات مغرب کندوان سرچشمه گیرد و...
-
شاهرود
لغتنامه دهخدا
شاهرود. (اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه ٔ شهرستان هروآباد آذربایجان است . این بخش یکی از حاصلخیزترین بخش های شهرستان مزبور است و از دو دهستان تشکیل شده است : دهستان خوش رستم : 56 آبادی و 14759 تن سکنه و دهستان شاهرود 32 آبادی و 19332 تن سکنه . آب آ...
-
شاهرود
لغتنامه دهخدا
شاهرود. (اِخ ) نام یکی از دهستانهای دوگانه ٔ بخش شاهرود شهرستان هروآباد. دارای 19330 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ شاهرود است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
شاهرود
لغتنامه دهخدا
شاهرود.(اِخ ) نام رودخانه ای که حکیم ابن احوص سغدی کرد به سال ست و ثلثمائه (306 هَ . ق .). (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
جامع شاهرود
لغتنامه دهخدا
جامع شاهرود. [ م ِ ع ِ ] (اِخ ) مسجدی است قدیمی که بانی و تاریخ بنای آن معلوم نیست و پنج قسمت دارد قسمتی که در وسط قرار گرفته سقف آن تیرپوش است و سقف بقیه از خشت خام است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 106). و رجوع به کتاب فوق صفحات مزبور شود.