کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهبال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاهبال
لغتنامه دهخدا
شاهبال . (اِ مرکب ) شه بال . شاهپر. پر دراز بال طیور و شاهپر. (ناظم الاطباء). || هم قد داماد. ساقدوش و سلدوش . (یادداشت مؤلف ). شاه بالا. رجوع به شاه بالا شود.
-
واژههای همآوا
-
شاه بال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شهبال، شاهپر› šāhbāl بزرگترین پر از بالهای پرنده.
-
جستوجو در متن
-
شهبال
لغتنامه دهخدا
شهبال . [ ش َ ] (اِ مرکب ) مخفف شاهبال . بزرگترین پرهای بال پرندگان . (ناظم الاطباء). شهپر. و رجوع به شاهبال شود.
-
شابال
لهجه و گویش بختیاری
šâ:bâl شاهبال، شهپر، پرهاى بلند و قوى در بال پرندگان.
-
شاهپر
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِمر.) = شهپر: بزرگترین پر در بال طیور؛ شاهبال ، شهپر.
-
شهپر
لغتنامه دهخدا
شهپر. [ ش َ پ َ ] (اِ مرکب ) مخفف شاه پر. پر اولین بال جانوران پرنده را گویند. (برهان ) (از آنندراج ). قادمه . (دهار). پیش بال : ببریده در آشیان تقدیس وصف تو ز جبرئیل شهپر. ناصرخسرو.آن همائی را که سوی جد او بازو زدی عنبرین گیسوی او بازوش را شهپر سزد....