کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شانی
/šāni/
معنی
= شیانی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شانی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = شیانی : درم ده هفت که در قدیم رایج بود.
-
شانی
لغتنامه دهخدا
شانی ٔ. [ ن ِءْ ] (ع ص ) بغض کننده و برخی گویند بغض آمیخته با دشمنی و کج خلقی باشد. (از اقرب الموارد). بغض دارنده در حق کسی . (فرهنگ نظام ). دشمن . دشمن دارنده . قوله تعالی : اِن َّ شانئک هو الابتر. (قرآن 3/108).
-
شانی
لغتنامه دهخدا
شانی . (اِ) مخفف شیانی . (فرهنگ رشیدی ). زر و درم ده هفت را گویند. و آن در قدیم رایج بوده است . (برهان قاطع). درم ده هفت باشدو آن را شیانی نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). زری بوده است در قدیم . (از فرهنگ رشیدی ). درم ده هفت یعنی درمی که در ده جزء آن هف...
-
شانی
لغتنامه دهخدا
شانی . (اِ) نوعی کشتی دیرینه است که با بادبان و هم پارو حرکت میکرده است . (از دزی ج 1 ص 717). شانی . شینی محتملاً مصحف و یا تحریری از «شنی » باشد و آن نوعی از کشتی است . ج ، شوان . (از اقرب الموارد).
-
شانی
لغتنامه دهخدا
شانی . (اِخ ) محمد صادق بن مصطفی بن احمددده رومی حنفی معروف به شانی زاده . از قضات است . از اوست : بدائع الصکوک . در سال 1233 هَ . ق . درگذشته است . (از معجم المؤلفین ج 10 ص 79).
-
شانی
لغتنامه دهخدا
شانی . (اِخ ) محمد عطأاﷲبن محمدصادق رومی حنفی معروف به شانی زاده . در انواع علوم دست داشت و وقایع عثمانی را به تحریر درآورد. از اوست : اصول الحساب . اصول الهندسه . قانون الجراحین . مرآة الابدان فی تشریح اعضاء الانسان و معیار الاطباء در پزشکی . و در ...
-
شانی
لغتنامه دهخدا
شانی . (از ع ، ص ) بمعنی دشمن . (غیاث اللغات ). مأخوذ از تازی است . رجوع به شانی ٔ شود.
-
شانی
لغتنامه دهخدا
شانی . (حامص ) عمل شاندن . رجوع به شاندن شود.- گربه شانی ؛ گربه رقصانی . رجوع به گربه شانی شود.
-
شانی
لغتنامه دهخدا
شانی . (ص نسبی ) منسوب به شان است که صورتی از شأن باشد بمعنی مرتبه و قدر. (فرهنگ نظام ).
-
شانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šāni = شیانی
-
شانی
واژهنامه آزاد
(قزوین) مخفف شاهانی؛ شاهانه. نوعی انگور سیاه خاص قزوین.
-
واژههای مشابه
-
گربه شانی
لغتنامه دهخدا
گربه شانی . [ گ ُ ب َ / ب ِ ] (حامص مرکب ) فریفتگی . مکاری : و آن را به حیلت بلا بندی توان کرد و گربه شانی توان به میان آورد. (کلیله و دمنه ) . رجوع به گربه شاندن شود.
-
گربه شانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹گربهشانگی› [قدیمی، مجاز] gorbešāni ۱. حیلهگری؛ مکاری.۲. تملقگویی.
-
شانی رومی
لغتنامه دهخدا
شانی رومی . [ ی ِ ] (اِخ ) فرزند عبداﷲ. امام مسجد جامع قعریه است و در سال 1180 هَ . ق . درگذشته . دیوانی دارد بترکی در هزل و غزل و گویا تخلص «شانی » را از شانی تکلو گرفته است . (از الذریعة ج 9 ص 465 و اسماء المؤلفین ستون 415).