کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شانه
/šāne/
معنی
دوش؛ کتف؛ جای اتصال دست به تنه؛ استخوان کتف.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دوش، کت، کتف، کول
۲. مشاط، مشط
۳. شیار
۴. خشاب
۵. کرکیت
۶. شان، کندو
فعل
بن گذشته: شانه زد
بن حال: شانه زن
دیکشنری
card, comb, shoulder
-
جستوجوی دقیق
-
شانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوش، کت، کتف، کول ۲. مشاط، مشط ۳. شیار ۴. خشاب ۵. کرکیت ۶. شان، کندو
-
haunch2, hance2, flank2
شانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] قسمتی از قوس یا چَفته که در میان تاج و پاکار قرار دارد
-
شانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ په . ] ابزاری دندانه دار که با آن موی یا ریش را مرتب کنند.
-
شانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) خانة زنبور عسل .
-
شانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) استخوان کتف ، دوش . ؛ ~خالی کردن کنایه از: مسولیت کاری را نپذیرفتن .
-
شانه
لغتنامه دهخدا
شانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن چیزی باشد که از چوب و شاخ یا استخوان و فلزات و غیره سازند و زلف و گیسو را بدان پرداز دهند. (از برهان قاطع). آلتی است دندانه دار از چوب یا فلز که با آن مو را باز و پاک میکنند. (فرهنگ نظام ). و با مصدر کردن و زدن و کشیدن صر...
-
شانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāne دوش؛ کتف؛ جای اتصال دست به تنه؛ استخوان کتف.
-
شانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: šānak] šāne وسیلهای دندانهدار که با آن موی سر را هموار و مرتب میکنند؛ سرخاره.
-
شانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šāne = شان۳
-
شانه
دیکشنری فارسی به عربی
خطف , ضائق , مشط
-
شانه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: šuna طاری: šuna طامه ای: šuna طرقی: kol / šâna کشه ای: šâna نطنزی: šuna
-
شانه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: šuna طاری: šuna طامه ای: šâna طرقی: šâna کشه ای: šâna نطنزی: šuna
-
واژههای مشابه
-
شانة
لغتنامه دهخدا
شانة. [ ن ن َ ] (ع اِ) مسیل آب بطرف دره و رودبار. ج ، شَوان ّ. (از معجم الوسیط).
-
شانة
لغتنامه دهخدا
شانة. [ ن َ] (اِخ ) نام قریه ای است بمصر. (از معجم البلدان ).