کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شانس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شانس
/šāns/
معنی
۱. بخت؛ اقبال؛ طالع.
۲. میزان احتمال.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اقبال، بخت، طالع
برابر فارسی
بخت
فعل
بن گذشته: شانس آورد
بن حال: شانس آور
دیکشنری
chance, circumstance, fortune, hazard, luck
-
جستوجوی دقیق
-
شانس
واژگان مترادف و متضاد
اقبال، بخت، طالع
-
شانس
فرهنگ واژههای سره
بخت
-
شانس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - بخت ،اقبال . 2 - فرصت .
-
شانس
لغتنامه دهخدا
شانس . (فرانسوی ، اِ) بخت و اقبال . اختر. طالع.
-
شانس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: chance] šāns ۱. بخت؛ اقبال؛ طالع.۲. میزان احتمال.
-
شانس
دیکشنری فارسی به عربی
ثروة , حظ , فرصة
-
واژههای مشابه
-
خوش شانس
لغتنامه دهخدا
خوش شانس . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) (از: خوش فارسی + شانس فرانسه ) خوش بخت . خوش طالع. خوش اقبال .
-
خوش شانس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی، مقابلِ بداقبال] xoššāns دارای شانس موافق در جریان امور؛ خوشاقبال.
-
خوش شانس
دیکشنری فارسی به عربی
محظوظ
-
شانس نیاوردن
دیکشنری فارسی به عربی
نحس
-
بخشکی شانس !
لهجه و گویش تهرانی
بخت نامراد!
-
خشکیدن شانس
لهجه و گویش تهرانی
بد بیاری
-
خر شانس
واژهنامه آزاد
بسیار شانس دارنده.
-
ادم بد شانس
دیکشنری فارسی به عربی
نحس