کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شام شب سه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قصبه شام
لغتنامه دهخدا
قصبه شام . [ ق َ ص َ ب َ ] (اِخ ) شهری است نزدیک دریای عمان از شهرهای حضرموت و اهل او خارجی باشند و قبر هود نبی آنجا است . این شهر در میان کوههای ریگ است که آن را احقاف خوانند. (نفایس الفنون ، مقاله ٔ پنجم ).
-
اتابکان شام
لغتنامه دهخدا
اتابکان شام . [ اَ ب َ ن ِ ] (اِخ ) (541 - 577 هَ . ق .). رجوع به اتابکان الجزیره و شام شود. اتابکان سنجار در 577 هَ . ق . و ایوبیان در 579 هَ . ق . جای این سلسله را گرفتند. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 145 شود.
-
اشنان شام
لغتنامه دهخدا
اشنان شام . [ اُ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قضقاض . (منتهی الارب ).
-
باب شام
لغتنامه دهخدا
باب شام . [ ب ِ ] (اِخ ) یکی از محله های چهارگانه ٔ قدیم است در جانب غربی بغداد. (سمعانی ). رجوع به باب الشام شود.
-
پس شام
لغتنامه دهخدا
پس شام . [ پ َ ] (اِ مرکب ) بمعنی سحور باشد و آن طعامی است که در ایام رمضان نزدیک به صبح خورند. (برهان قاطع). طعام سحری که بتازی سحور گویند. (فرهنگ رشیدی ). چیزی که روزه گیران پیش از بامداد خورند.
-
چراغ شام
لغتنامه دهخدا
چراغ شام . [ چ َ / چ ِ غ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چراغ که هنگام شام روشن کنند. (آنندراج ).
-
تنگ شام
لغتنامه دهخدا
تنگ شام . [ ت َ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیراگیر شام . (آنندراج ). نزدیک شام : به این حال پریشان خنده بر صبح وطن دارددل آواره ام در تنگ شام حلقه ٔ مویی . مخلص کاشی (از آنندراج ).رجوع به تنگ کلاغ پر و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
حافظ شام
لغتنامه دهخدا
حافظ شام . [ ف ِ ظِ ] (اِخ ) رجوع به محمدبن عبداﷲ معروف به ابن ناصرالدین شود.
-
شام خوردن
دیکشنری فارسی به عربی
تعش
-
شام دادن
دیکشنری فارسی به عربی
تعش
-
بازار شام
لهجه و گویش تهرانی
جای آشفته
-
شام کش
واژهنامه آزاد
به کفگیر می گویید شام کش
-
منوی شام سبک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← صورتغذای شام سبک
-
supper menu
صورتغذای شام سبک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] صورتغذایی شامل غذاهای سبک ویژۀ شام متـ . منوی شام سبک
-
دره شام بالا
لغتنامه دهخدا
دره شام بالا. [ دَرْ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کچلرات بخش پلدشت شهرستان ماکو. واقع در 57هزارگزی جنوب خاوری پلدشت و 12هزارگزی خاور راه ارابه رو پیریادگار با 105 تن سکنه . آب آن از آق چای و چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).