کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شامپو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شامپو
/šāmpu(o)/
معنی
مایعی شیمیایی که برای شستن و تمیز کردن و موی سر به کار میبرند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
shampoo
-
جستوجوی دقیق
-
شامپو
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) نوعی مایع شست و شو دهنده .
-
شامپو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: champoo، مٲخوذ از هندی] šāmpu(o) مایعی شیمیایی که برای شستن و تمیز کردن و موی سر به کار میبرند.
-
واژههای مشابه
-
لیُّنْ شامْپُوْ
لهجه و گویش گنابادی
liionshampouw در گویش گنابادی یعنی سوسول ، بچه ننه ، ترسو ، ریخوک
-
لین شامپو
واژهنامه آزاد
لیُّنْ شامْپُوْ:(liionshampouw) در گویش گنابادی یعنی سوسول ، بچه ننه ، ترسو ، ریخوک
-
جستوجو در متن
-
champak
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شامپو
-
chamite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شامپو
-
shampooer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شامپو
-
chamsin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شامپو
-
chebacco
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شامپو
-
shamroot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شامپو
-
water shamrock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شامپو آب
-
shampooed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شامپو، باشامپو یا سرشوی شستشو دادن
-
lampoon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شامپو، هجو، کنایه، هجو کردن