کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شامه تود تنده رگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نرم شامه
لغتنامه دهخدا
نرم شامه . [ ن َ شا م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) ام الرقیق . سومین پرده ٔ مغز. (لغات فرهنگستان ).
-
حس شامة
لغتنامه دهخدا
حس شامة. [ ح ِس ْ س ِ م م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شم . بویائی . قوه ای که بدان تمییز روایح کنند. وآن یکی از حواس خمسه ٔ ظاهره است . رجوع به حس شود.
-
نرم شامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) narmšāme داخلیترین پرده محافظ مغز؛ امالرقیق
-
سخت شامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) saxtšāme خارجیترین لایۀ محافظ مغز که به استخوان جمجمه چسبیده است؛ پردۀ خارجی مغز؛ امالغلیظ.
-
شامه سگ
دیکشنری فارسی به عربی
ذوق
-
برونشامه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، زیستشناسی] ← برونشامۀ رویان
-
برونشامه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، زیستشناسی] ← برونشامۀ قلب
-
chorionic
برونشامهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، زیستشناسی] مربوط به برونشامۀ رویان
-
chorion laeve
برونشامۀ بیپرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بخش صاف و بدون پرز برونشامه متـ . برونشامۀ صاف smooth chorion
-
chorion frondosum, villous chorion
برونشامۀ پرزدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بخش پرزدار برونشامه
-
chorion
برونشامۀ رویان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، زیستشناسی] غشای بیرونی رویان متـ . برونشامه 1، مشیمۀ بیرونی
-
smooth chorion
برونشامۀ صاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← برونشامۀ بیپرز
-
epicardium
برونشامۀ قلب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، زیستشناسی] خارجیترین لایۀ دیوارۀ قلب که ماهیچۀ قلب را در بر میگیرد متـ . برونشامه 2
-
amniocentesis
بزل درونشامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی، علوم سلامت] سوراخ کردن و بیرون کشیدن مایع درونشامهای از طریق شکم یا دهانۀ زهدان
-
درونشامه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← درونشامۀ رویان