کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شال و یراق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شال و یراق
فرهنگ گنجواژه
وسائل.
-
واژههای مشابه
-
شال فروختن
لغتنامه دهخدا
شال فروختن . [ ف ُت َ ] (مص مرکب ) فروختن شال . تجارت شال . فروش شال .
-
شال تشی
لغتنامه دهخدا
شال تشی . [ ] (اِ مرکب ) به لغت مازندرانی دلدل است . (فهرست مخزن الادویه ). شال کره .
-
شال ختی
لغتنامه دهخدا
شال ختی . [ ] (اِ مرکب ) اسم مازندرانی وسمه است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
شال زیتون
لغتنامه دهخدا
شال زیتون .[ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) در لاهیجان زیتون تلخ را گویند. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 192) . مخفف شغال زیتون ، نامی است که در لاهیجان به زن زلخت دهند. [ زیتون تلخ ] . (یادداشت مؤلف ).
-
شال سنجان
لغتنامه دهخدا
شال سنجان . [ س ِ ] (اِ مرکب ) نام زیتون تلخ است . (درختان جنگلی ایران ص 192) . مخفف شغال سنجان (سنجان ،شاید سنجدان ). شال سنجد. زن زلخت . (یادداشت مؤلف ).
-
شال شور
لغتنامه دهخدا
شال شور. (نف مرکب ) که شال شوید. کسی که عملش شال شویی باشد : اگر می نبافد چه داند کسی که او شالشور است یا شالباف .حکیم قاسم کرمانی (خارستان ص 8).
-
شال کره
لغتنامه دهخدا
شال کره . [ ] (اِ مرکب ) به لغت دیلمی دلدل است . (فهرست مخزن الادویه ). شال کشی .
-
شال محله
لغتنامه دهخدا
شال محله . [ م َ ح َل ْ ل ِ ] (اِخ ) نام دهی است از دیه های اطراف تنکابن . (از سفرنامه ٔرابینو ترجمه ٔ فارسی ص 143). مخفف آن شل محله است .
-
شال نمد
لغتنامه دهخدا
شال نمد. [ ن َ م َ ] (اِ مرکب ) نمدی را گویند که از پشم بز بافند نه از پشم گوسفند. (برهان قاطع) (بهار عجم ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
شال ولیک
لغتنامه دهخدا
شال ولیک . [ وَ ] (اِ مرکب ) مخفف شغال ولیک است که در لهجه ٔ مردم نور زالزالک وحشی را گویند. سرخ میوه . (از یادداشت مؤلف ). سرخ ولیک . (درختان جنگلی ایران ص 184، 187، 196).
-
شال سنجد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šālsenjed = سنجد 〈 سنجد تلخ
-
شال گردن
دیکشنری فارسی به عربی
خمار , وشاح
-
شال کشمیری
دیکشنری فارسی به عربی
قماش کشمير