کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شالی پایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت. فارسی] [قدیمی] šālipāye = شالیزار
-
شالی کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [سنسکریت. فارسی] šālikār کسی که برنج میکارد.
-
جستوجو در متن
-
shalee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شالی
-
shaly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شالی
-
چلتوک زار
لغتنامه دهخدا
چلتوک زار. [ چ َ ] (اِ مرکب ) شلتوک زار. زمینی که در آن برنج کارند. برنج زار. شالی پایه . شالی زار. و رجوع به شالی پایه و شالی زار شود.
-
تولکی
واژهنامه آزاد
شالی کاری
-
چلتوک
واژگان مترادف و متضاد
شالی، شلتوک، برنج(پوستنگرفته)
-
بیجار
واژگان مترادف و متضاد
برنجزار، شالی، شالیزار
-
camlets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چنگال، شالی، صوف
-
مسعود
لغتنامه دهخدا
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن سعد شالی کوب ، ملقب به حمیدالدین . رجوع به حمیدالدین (مسعود...) و شالی کوب شود.
-
عمامه
فرهنگ فارسی عمید
قدیمی: 'ammāme (اسم) [عربی: عِمامَة، جمع: عَمائِم] 'emāme شالی که دور سر میبندند؛ دستار.
-
گالش بینه
لغتنامه دهخدا
گالش بینه . [ ل ِ ن َ ] (اِ) خانه ها که از شالی کنند.
-
برنج کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) berenjkāri کاشتن برنج؛ عمل نشا کردن برنج؛ شالیکاری.
-
دنگ کوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) dangkub کسی که در دستگاه شالیکوبی کار میکند و شلتوک میکوبد؛ دنگی.
-
شالیزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت. فارسی] šālizār زمینی که در آن برنج کاشته باشند؛ کشتزار برنج؛ شالیپایه.