کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شالوده ریزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شالوده ریزی
لغتنامه دهخدا
شالوده ریزی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عمل شالوده ریز. طرح ریزی پی و اساس بنایا امری را پی افکندن . شالوده ریختن . بنیاد نهادن .
-
واژههای مشابه
-
mat foundation
شالودۀ تخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] شالودۀ پیوستهای که بهصورت تاوهای ضخیم از بتن مسلح ساخته میشود و کل بار ساختمان را به زمین منتقل میکند
-
شالوده ریز
لغتنامه دهخدا
شالوده ریز. [ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آنکه شالوده ریزد. آنکه پی افکند. مؤسس . بنیان گذار. بانی .
-
شالوده (پی)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: pey طاری: peh طامه ای: peh طرقی: peh کشه ای: pey نطنزی: pey
-
جستوجو در متن
-
skeletons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکلت، استخوان بندی، کالبد، شالوده، طرح، ساختمان، طرح ریزی
-
foundation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه، بنیاد، اساس، شالوده، بنیان، پی، تاسیس، مبنا، پی ریزی، تشکیل، بنگاه، موسسهخیریه، پا
-
foundations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه ها، بنیاد، پایه، اساس، شالوده، بنیان، پی، تاسیس، مبنا، پی ریزی، تشکیل، بنگاه، موسسهخیریه، پا