کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاغل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شاغل
/šāqel/
معنی
۱. دارای شغل؛ مشغولبهکار.
۲. (اسم) مانع: ◻︎ جهانیان به مهمّات خویش مشغولاند / مرا به روی تو شغلیست از جهان شاغل (سعدی۲: ۶۵۴).
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
پیشه ور، کاردار
دیکشنری
working, occupier, operative, workingman
-
جستوجوی دقیق
-
شاغل
فرهنگ واژههای سره
پیشه ور، کاردار
-
شاغل
فرهنگ فارسی معین
(غِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - به کار وادارنده . 2 - دارندة پیشه و کار.
-
شاغل
لغتنامه دهخدا
شاغل . [غ ِ ] (ع ص ) مشغول کننده . (دهار). در کار دارنده . (منتهی الارب ). شغله به ؛ جعله مشغولاً فهو شاغل . (اقرب الموارد). ج ، شواغل . (دهار). || شغل شاغل ؛ مبالغة. تقول «انا فی شغل شاغل ». (اقرب الموارد). کارگران . در تأکید گویند. (ناظم الاطباء) ...
-
شاغل
دیکشنری عربی به فارسی
ساکن , مستاجر , اشغال کننده
-
شاغل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: شَواغِل] šāqel ۱. دارای شغل؛ مشغولبهکار.۲. (اسم) مانع: ◻︎ جهانیان به مهمّات خویش مشغولاند / مرا به روی تو شغلیست از جهان شاغل (سعدی۲: ۶۵۴).
-
واژههای مشابه
-
working mothers, working women
مادران شاغل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] زنان دارای فرزند که در بیرون از خانه برای کسب درآمد کار میکنند
-
واژههای همآوا
-
شاقل
لغتنامه دهخدا
شاقل . [ ق ِ ] (اِ) اصل وزن کلاً در نزد عبرانیان شاقل بود و آن را به نصف و ثلث و ربع تقسیم میکردند. اما شاقل مقدس وزن مضبوط و معینی شرعی بوده است و برخی را گمان چنان است که شاقل مقدس برابر با شاقل معمولی بوده است . (از قاموس کتاب مقدس ). بابلیان شاقل...
-
شاقل
لغتنامه دهخدا
شاقل . [ ق ُ ] (اِ) شاغول . شاقول . رجوع به شاغول و شاقول شود. || آویزه ٔ ساعت . (ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 128). لنگر ساعت . رجوع به شاغول و شاقول شود.
-
جستوجو در متن
-
practitioner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متخصص، شاغل، شاغل مقام طبابت یا وکالت
-
اشغال کننده
دیکشنری فارسی به عربی
شاغل
-
شاغلة
لغتنامه دهخدا
شاغلة. [ غ ِ ل َ ] (ع ص ) تأنیث شاغل . رجوع به شاغل شود.
-
مستمریبگیر
واژگان مترادف و متضاد
بازنشسته، وظیفهبگیر، وظیفهخور ≠ شاغل