کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاعرخواه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاعرخواه
لغتنامه دهخدا
شاعرخواه . [ ع ِ خوا / خا ] (نف مرکب ) طالب و خواستار شاعر. شاعردوست : امیر دوست نواز و امیر خصم گدازامیر شاعرخواه و امیر زائرخوان .فرخی .
-
جستوجو در متن
-
خصم گداز
لغتنامه دهخدا
خصم گداز. [ خ َ گ ُ ] (نف مرکب ) دشمن آزار. دشمن شکن : امیر دوست نواز و امیر خصم گدازامیر شاعرخواه و امیر زائرخوان .فرخی .
-
زایرخوان
لغتنامه دهخدا
زایرخوان . [ ی ِ خوا / خا ](نف مرکب ) زائرخوان . آنکه مردم را بزیارت خود دعوت کند. || مجازاً کنایت از آنکه زایران و قاصدان خود را چنان نوازش کند و گرامی دارد که کسان بزیارت او راغب شوند و قصد زیارت او کنند : امیر دوست نوازو امیر خصم گدازامیر شاعرخواه...
-
دوست نواز
لغتنامه دهخدا
دوست نواز. [ ن َ ] (نف مرکب ) دوست نوازنده . که نوازش دوست کند. آن که دوست پرورد. دوست پرست . که دوست نواخت از او یابد : امیر دوست نواز و امیر خصم گدازامیر شاعرخواه و امیر زائرخوان . فرخی .به روز بزم ز بهر وی اند دوست نوازبه روز رزم ز بهر وی اند دشمن...