کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاسع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شاسع
/šāse'/
معنی
۱. دور؛ بعید.
۲. (اسم) منزل دور.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاسع
لغتنامه دهخدا
شاسع. [ س ِ ] (ع ص ) مرد شکسته دوال ِ نعل پاره گردیده . (منتهی الارب ). الرجل المنقطع الشسع. (اقرب الموارد). || نعت از شسوع . دور. (مهذب الاسماء). منزل شاسع؛ منزل دور و بعید. (منتهی الارب ).
-
شاسع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] šāse' ۱. دور؛ بعید.۲. (اسم) منزل دور.
-
جستوجو در متن
-
شاسعه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: شاسعَة، مؤنثِ شاسع] [قدیمی] šāse'e = شاسع
-
شسع
لغتنامه دهخدا
شسع. [ ش ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شاسِع. (ناظم الاطباء). رجوع به شاسع شود.
-
شاسعة
لغتنامه دهخدا
شاسعة. [ س ِ ع َ ] (ع ص ) تأنیث شاسع. بعیده . دور: اراضی شاسعة؛ زمینهای دور دست .- بلاد شاسعة؛ شهرهای دور دست . ج ، شواسع. (ناظم الاطباء). رجوع به شاسع شود.