کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاریده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شاریده
/šāride/
معنی
ریخته؛ جاریشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاریده
لغتنامه دهخدا
شاریده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) جاری شده . ریخته . رجوع به شاریدن شود. || منفجر، انفجار، شاریده شدن آب . (المصادر زوزنی ).
-
شاریده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹شریده› [قدیمی] šāride ریخته؛ جاریشده.
-
جستوجو در متن
-
شاریدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] šāridegi حالت و چگونگی شاریده.
-
شاریدگی
لغتنامه دهخدا
شاریدگی . [ دَ ] (حامص ) حاصل مصدر از شاریدن ، حالت و چگونگی شاریده . رجوع به شاریدن و شاریده شود.
-
spiral flow test
آزمون شارش حلزونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] تعیین ویژگیهای شارشی مذاب یا مایع بسپاری با اندازهگیری طول و وزن بسپار شاریده در مسیر حلزونی قالب
-
انفجار
لغتنامه دهخدا
انفجار. [ اِ ف ِ ] (ع مص )سپید گردیدن آخر شب . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || روشن گردیدن بامداد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). روشن شدن صبح . (از اقرب الموارد). || رسیدن بلاها ازهر سو. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطب...