کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شارش گرما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
telescopic flow
شارش تلسکوپی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] جریان آرام لایههای سیال بر روی هم، که در سرِ جریان، از مرکز بهسمت جدارۀ لوله شکل تلسکوپ را تداعی میکند
-
secondary flow
شارش ثانوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] شارشی که در صفحهای عمود بر جهت اصلی شارش رخ میدهد
-
rotational flow
شارش چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شارش شارهای که تاو بُردار سرعت آن ناصفر است
-
steering flow
شارش راهبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] شارش پایهای که اثری قوی درجهت حرکت آشفتگیهای درون خود دارد متـ . جریان راهبر steering current
-
subcritical flow
شارش زیربحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، فیزیک] ← شارش زیرصوتی
-
subsonic flow
شارش زیرصوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، فیزیک] شارشی که سرعت ذرات شاره در آن کمتر از سرعت صوت در همان شاره است متـ . شارش زیربحرانی subcritical flow
-
cold flow
شارش سرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] نوعی شارش گرانروِ مادۀ جامد در دمای محیط که معمولاً در مواد لاستیکی و پلاستیکی و در زیر دمای شارش معمول آنها رخ میدهد
-
rheometer
شارشسنج2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] ابزار اندازهگیری ویژگیهای شارششناختی
-
rheometry
شارشسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] اندازهگیری تجربی ویژگیهای شارششناختی یک ماده
-
rheology
شارششناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] علم اندازهگیری خواص شارشی و تغییر شکل ماده متـ . درشتشارششناسی macrorheology
-
pressure flow, Poiseuille flow
شارش فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] شارش ناشی از وارد آوردن فشار بر مایع که در آن، برخلاف شارش غژکی (drag flow)، مرزهای سیال ثابت است و حرکت نمیکند متـ . جریان فشاری
-
metal flow
شارش فلز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تغییر شکل سرد سطح فلز که بهصورت لهیدگی در تاج ریل ظاهر میشود
-
carbon flux, carbon flow
شارش کربن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] انتقال کربن از یک مخزن به مخزن دیگر
-
elongational flow, stretching flow, extensional flow, tensile flow, tensile viscosity
شارش کشامدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] شارش ناشی از کشیده شدن مادۀ مذاب یا محلول بسپاری
-
شارشگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← چشمۀ شارش