کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاربین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شاربین
/šārbin/
معنی
= شربین
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاربین
لغتنامه دهخدا
شاربین . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ شارب . رجوع به شارب شود.
-
شاربین
لغتنامه دهخدا
شاربین . [ رِ ب َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ شارب . دو بروت : گفتم او لحیه ای داشت از حلوای پشمک که دست و شانه ٔ لحم و چرب و سرخ در آن کم بود، گفتند محاسن یقه ٔ سمور و شاربین قندس تراچه شده است . (دیوان البسه ٔ مولانا نظام قاری ص 132). رجوع به شارب شود.
-
شاربین
لغتنامه دهخدا
شاربین .(اِ) درخت سدر معمولی . قادرس . (ابن البیطار). || میوه ٔ درخت سدر. رجوع به شربین و رجوع به دزی ج 1 ص 715 و قادرس و ابن البیطار ذیل شربین شود.
-
شاربین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از آرامی] (زیستشناسی) šārbin = شربین
-
واژههای مشابه
-
شَّارِبِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
نوشنده ها
-
جستوجو در متن
-
نثلة
لغتنامه دهخدا
نثلة. [ ن َ ل َ ] (ع اِ) گو میان دو بروت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گودی میان دو بروت . (ناظم الاطباء). جویک لب .(دستور اللغة). نقره ٔ میان شاربین . (از اقرب الموارد). || زره ، یا زره فراخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد...
-
شارب
لغتنامه دهخدا
شارب . [ رِ ] (ع اِ) بروت . (السامی فی الاسامی ) (مهذب الاسماء) (دهار) (منتهی الارب ). یکی از دو بروت . بروت یک سوی لب زبرین . تثنیه ، شاربان . (دهار) (اقرب الموارد). و شاربین . رجوع به شاربین شود. || مازاد بروت که بر لب زبرین گذرد. آبخوری .پیش بروت ...
-
نثرة
لغتنامه دهخدا
نثرة. [ ن َ رَ ] (ع اِ) بن بینی ، یا اندرون بینی و آنچه متصل آن باشد، یا گشادگی میان دو بروت مردم و شیر، محاذی وتره ٔبینی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). بینی شیر، و جای خلمش . (از التفهیم ). فرجه ٔ میان شاربین ، و بر طرف انف [ = پره ٔ بینی ] نیز اطل...