کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاربن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شاربن
/šārbon/
معنی
= سیاهزخم
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاربن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: charbon] (پزشکی) šārbon = سیاهزخم
-
واژههای مشابه
-
گرد شاربن
لغتنامه دهخدا
گرد شاربن . [ گ َ دِ ب ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گردی است که برای بیرنگ کردن فرآورده های دارویی به کار میرود. رجوع به کارآموزی داروسازی تألیف جنیدی ص 137 و 138 شود.
-
جستوجو در متن
-
سیاه زخم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) siyāhzaxm بیماری واگیردار و مشترک میان انسان و دام با علائمی نظیر زخمهای قرمز و سیاه و تب؛ شاربن.
-
سیاه زخم
لغتنامه دهخدا
سیاه زخم . [ زَ ] (اِ مرکب ) مرضی است عفونی که عامل مولدش باکتریدی شاربونوز میباشد. این مرض در انسان معمولاً زخمی موضعی و بدخیم تولید میکند. و بندرت اعضای داخلی روده و ریه را میگیرد. میکرب این مرض در سال 1850 م . بوسیله ٔ داون کشف شد، و آن باسیلی است...