کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شادگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شادگان
لغتنامه دهخدا
شادگان . [ دَ / دِ ] (اِخ ) (خور) نام خوری است که آب دیه شاختلخان واقع در دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز از آن تأمین میشود. رجوع به شاختلخان و فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 شود.
-
شادگان
لغتنامه دهخدا
شادگان . [ دِ ] (اِخ ) دیهی است از دهستان پشتکوه باشت و بابوئی ، بخش گچساران . شهرستان بهبهان واقع در 78هزارگزی شمال راه شوسه ٔ گچساران به بهبهان . موقعطبیعی آن کوهستانی ، آب و هوای آن معتدل و مالاریایی است ، 250 تن جمعیت دارد. از آب چشمه و رودخانه م...
-
شادگان
لغتنامه دهخدا
شادگان . [ دِ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه ٔ شهرستان خرمشهر است . این بخش در شمال خاوری شهرستان خرمشهر واقع و محدود است از شمال به شهرستان اهواز، ازخاور به بخش بندر معشور و هندیجان . از باختر به شهرستان خرمشهر و از جنوب به اراضی مسطح باتلاقی و...
-
شادگان
لغتنامه دهخدا
شادگان . [دَ / دِ ] (اِخ ) (گلشن ) در داستان خسرو و شیرین شاهنامه ، از گلشنی به این نام یاد شده است : بشد تیز تا گلشن شادگان که بد جای گوینده آزادگان . فردوسی .چنین گفت شیرین به آزادگان که بودند در گلشن شادگان . فردوسی .براه آمد از گلشن شادگان ز پیش ...
-
جستوجو در متن
-
نیزار
لغتنامه دهخدا
نیزار. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر. در 60هزارگزی شمال شرقی شادگان و 2هزارگزی شرق راه جاده ٔ شادگان به بندر معشور، در دشت گرمسیری واقع است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چاه و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری ا...
-
عجسمة
لغتنامه دهخدا
عجسمة.[ ع َ س َ م َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، واقع در 58 هزارگزی شمال خاوری شادگان کنار راه اتومبیل رو اهواز به شادگان . 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
جعفری
لغتنامه دهخدا
جعفری .[ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ام الفخر بخش شادگان شهرستان خرمشهر در 17هزارگزی شمال باختری شادگان کنار راه اتومبیل رو شادگان به اهواز. دشت و گرمسیر است و سکنه ٔ آن 888 تن اند. آب آن از رودخانه ٔ جراحی و محصول آن غلات و خرما و برنج است . ...
-
حدید
لغتنامه دهخدا
حدید. [ح َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، واقع در 53هزارگزی شمال خاوری شادگان ، کنار راه فرعی اتومبیل رو اهواز به شادگان . دارای 50 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
قرخان
لغتنامه دهخدا
قرخان . [ ق َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بوزی بخش شادگان شهرستان خرم شهر واقع در 30 هزارگزی شمال خاوری شادگان و یکهزار گزی شمال راه اتومبیل رو شادگان به ایستگاه گرگر. سکنه ٔآن 40 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
گیداری
واژهنامه آزاد
از گدر (توانستن) گرفته شده و روستای گیداری شادگان به دلیل توانایی زیاد طایفه ی آلبوخضیر این نام را به خود گرفته است.
-
حدامة
لغتنامه دهخدا
حدامة. [ ح َدْ دا م ِ ] (اِخ ) یازده فرسنگی مشرق فلاحیه ٔ شادگان در خوزستان . رجوع به هدامه شود.
-
دلس
لغتنامه دهخدا
دلس . [ دَ ل ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جراحی ، بخش شادگان ، شهرستان خرمشهر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
نهر صالح
لغتنامه دهخدا
نهر صالح . [ ن َ رِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خنافره ٔ بخش شادگان شهرستان خرمشهر. در 5 هزارگزی شمال شادگان بر کنار راه شادگان به اهواز، در دشت گرمسیری واقع و دارای 300 تن سکنه است . آبش از رودخانه ٔ جراحی ، محصولش خرما و غلات و شغل اهالی زراعت و حشم...
-
صویره
لغتنامه دهخدا
صویره . [ ص َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، واقع در 47 هزارگزی شمال خاوری شادگان و کنار راه اتومبیل رو خلف آباد به شادگان . این دهکده در دشت واقع و گرمسیری و مالاریایی است . 150تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ جراحی ....