کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شادخواره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شادخواره
لغتنامه دهخدا
شادخواره . [ خوا / خا رَ / رِ ] (نف مرکب ) شادخوار. رجوع به شادخوار شود.
-
جستوجو در متن
-
شادخوره
لغتنامه دهخدا
شادخوره . [ خ ُ رَ / رِ ] (نف مرکب ) شادخواره . شادخوار. (فرهنگ نظام ). رجوع به شادخوار شود.
-
شادخور
لغتنامه دهخدا
شادخور. [ خوَرْ / خُر ] (نف مرکب ) شادخواره . (انجمن آرای ناصری ) : طبع تو باد شادخور می بکفت چو جام زردلبر گلرخت ببر بی غم و رنج و غائله . ملک قمی (از آنندراج ).رجوع به شادخوار شود. || (فعل امر) جمله ٔ دعائیه ، گوارای وجود.
-
شادان
لغتنامه دهخدا
شادان . (ص مرکب ، ق مرکب ) خوشحالی کنان . (برهان قاطع). خوشحال . (فهرست ولف ). خوش . شاد. شادمان . شادمانه . مسرور. خرّم . فارح . مرح . جذلان . بهیج . مستبشر. بهج . فیرنده . مبرنشق . ابث . یحبور : بس که بر گفته پشیمان بوده ام بس که بر ناگفته شادان بو...
-
شاد گونه
لغتنامه دهخدا
شاد گونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مضربه باشد. (لغت فرس ). جبه ٔ پنبه آگنده . (صحاح الفرس ). جبه و بالاپوش پنبه دار. (برهان قاطع). پوششی از کرباس نکنده زده ٔ نازک که در تابستان بجای لحاف بکار برند. (فرهنگ شعوری ). جبه ٔ پنبه آکنده . (رشیدی ). جامهای...