کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شادخواب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شادخواب
/šādxāb/
معنی
خواب خوش؛ خواب شیرین؛ شکرخواب: ◻︎ چو از شادخوابش برانگیختند / سرش را به نیزه درآویختند (فردوسی: لغتنامه: شادخواب).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شادخواب
لغتنامه دهخدا
شادخواب . [ خوا / خا ] (اِ مرکب ) خواب شاد. خواب خوش بود و آن را شکر خواب نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان قاطع). خواب شیرین . (انجمن آرای ناصری ) : چو از شادخوابش برانگیختم سرش را به نیزه در آویختم .فردوسی (از فرهنگ جهانگیری ).
-
شادخواب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šādxāb خواب خوش؛ خواب شیرین؛ شکرخواب: ◻︎ چو از شادخوابش برانگیختند / سرش را به نیزه درآویختند (فردوسی: لغتنامه: شادخواب).
-
جستوجو در متن
-
شکرخواب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت. فارسی] [قدیمی، مجاز] šekarxāb ۱. خواب خوش و شیرین؛ شادخواب.۲. [مجاز] خواب سحرگاهی: ◻︎ مانعش غلغل گل گشت و شکرخواب صبوح / ورنه گر بشنود آه سحرم بازآید (حافظ: ۴۸۰).
-
شکرخواب
لغتنامه دهخدا
شکرخواب . [ش َ ک َ خوا / خا ] (اِ مرکب ) شادخواب و خواب خوش . (از برهان ). خواب سبک . دِلَّخْم . (ناظم الاطباء). خواب مطبوع . خواب شیرین . (یادداشت مؤلف ). کنایه از خواب خوش باشد. (آنندراج ) (غیاث ). خواب نوشین : عدل از او، با جمال و با آب است ظلم ا...
-
خواب
لغتنامه دهخدا
خواب . [ خوا / خا ](اِ) نقیض بیداری . نوم . حالت آسایش و راحتی که بواسطه ٔ از کار بازآمدن حواس ظاهره و فقدان حس در انسان و سایر حیوانات بروز می کند. (ناظم الاطباء). واگذاشتن نفس استعمال حواس را به واگذاشتی طبیعی . منام . حثاث . رقد. رقود. رقاد. هجعت ...