کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاخصه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شاخصه
مترادف و متضاد
علامت، ممیزه، نمودار
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاخصه
واژگان مترادف و متضاد
علامت، ممیزه، نمودار
-
واژههای مشابه
-
شاخصة
لغتنامه دهخدا
شاخصة. [خ ِ ص َ ] (ع ص ) تأنیث شاخص . چشم واگشوده نهاده . (مقدمه ٔ لغت میر سید شریف جرجانی ). حیران و چشم بازمانده . خیره مانده . قال اﷲ تعالی : واقترب الوعد الحق فاذا هی شاخصة ابصار الذین کفروا یا ویلنا قدکنا فی غفلة من هذا بل کنا ظالمین . (قرآن 97...
-
شَاخِصَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
خيره شونده (منظور از شخوص بصر در عبارت "فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ ﭐلَّذِينَ کَفَرُواْ "اين است که چشم آن چنان خيره شود که پلکش به هم نخورد )
-
attribute certificate 1, AC 2
گواهی شاخصه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ساختاری دادهای حاوی مجموعهای از شاخصههای یک هستار
-
attribute 2
شاخصه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] جزئیترین ویژگی و وجه منحصربهفرد یک دستساخته که آن را از دستساختههای دیگر متمایز میکند
-
attribute 3, entity attribute
شاخصه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ویژگیای که یک سامانه را از سامانۀ دیگر متمایز میکند
-
stylistic attribute, stylistic boundary marker
شاخصۀ سبکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ویژگی یا شاخصۀ ظاهری یک دستساخته نظیر رنگ و نقش که ممکن است بازتابی از تعلقات و مرزبندیهای سرزمینی باشد و براساس آن میتوان به طبقهبندی سبکی دست زد
-
form attribute
شاخصۀ شکلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هر یک از شاخصههایی که مبتنی بر ویژگیهای ظاهری دستساختهها است و طبقهبندی شکلی براساس آن صورت میگیرد
-
technological attribute
شاخصۀ فنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ویژگی یک دستساخته که بستگی مستقیم به نحوۀ تولید و بهکارگیری مواد خام آن دارد و براساس آن میتوان به طبقهبندی فنی دست زد
-
functional attribute
شاخصۀ کارکردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ویژگی یک شیء نظیر شکل و ملحقات و باقیماندۀ مواد مربوط به کاربری آن که نشانۀ نحوۀ کارکرد آن در گذشته است
-
artifact attribute
شاخصۀ دستساخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مشخصۀ غیرقابلتغییر یا متغیر مستقل یک دستساختۀ معین
-
جستوجو در متن
-
paradigmatic classification
طبقهبندی تمایزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دستهبندی سامانمند گروهی از مواد فرهنگی براساس شاخصههای بارز از میان شاخصههای ازپیشتعیینشده
-
functional classification
طبقهبندی کارکردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دستهبندی براساس شاخصۀ کارکردی