کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاجب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاجب
لغتنامه دهخدا
شاجب . [ ج ِ ] (اِخ ) وادیی است به عرمة، و شاحب نیز روایت شده است . (معجم البلدان ).
-
شاجب
لغتنامه دهخدا
شاجب . [ ج ِ ] (ع ص ) اندوهگین . || هلاک شونده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : در بقای او عوض از هر شاجب و خلف از هر غازب و عازب است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ سنگی ص 460). || مرد زیاد فسوس کننده و پرگوی . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). || کلاغ سخت...
-
جستوجو در متن
-
شاحب
لغتنامه دهخدا
شاحب . [ ح ِ ] (اِخ ) وادیی است به عرمة. (معجم البلدان ). رجوع به شاجب شود : و منا ابن عمرو یوم اسفل شاحب یزید و ألهت خیله غیراتها.اعشی (از معجم البلدان ).
-
پرگو
لغتنامه دهخدا
پرگو. [ پ ُ ] (نف مرکب ) بسیارگوی . پرگوی . فراخ سخن . پرچانه (در تداول عوام ). مکثار. پرحرف (در تداول عوام ). قوّال . آنکه بسیار سخن گوید. بسیارسخن . درازنفس . پرسخن . روده دراز (در تداول عوام ). پرروده . شاجب (در تداول عوام ). ورّاج .
-
غارب
لغتنامه دهخدا
غارب . [ رِ] (ع ص ) نعت فاعلی از غروب . غروب کننده . فروشونده ازآفتاب و ماه و دیگر ستاره . مقابل طالع : چو شنگرف گون شد ز خورشید عالم سماک و سهیل و سها گشت غارب . (منسوب به منوچهری و حسن متکلم ). در بقای او عوض از هر شاجب و خلف از هر غارب و عازب است ...
-
اندوهگین
لغتنامه دهخدا
اندوهگین . [ اَ ] (ص مرکب ) غمگین . غمناک . ملول . (ازآنندراج ). دژم . پژمان . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). حزین . (دهار). دارای اندوه و غم و غمگین و محزون . (ناظم الاطباء). بتیمار. غمین . غمنده . انده گن . اندوهگن . مغموم . محزون . سادم . اسوان . ...