کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاتل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شاتل
/šātel/
معنی
دانهای بهاندازۀ باقلا، به رنگ سرخ یا سیاه که مصرف دارویی داشته و در هند میروید؛ روشنک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
shuttle, space shuttle
-
جستوجوی دقیق
-
شاتل
لغتنامه دهخدا
شاتل . [ ت ِ ] (اِ) دارویی است مانند کماة خشک و آن را به شیرازی روشنک خوانند و معرب آن شاطل است . (برهان قاطع). رجوع به شاطل شود. به فارسی روشنک نامند دوائی است هندی شبیه به فطر خشک و بقدر باقلایی و بزرگتر و کوچکتر و با تلخی و پوست او بسیار چین دار م...
-
شاتل
لغتنامه دهخدا
شاتل . [ ت ِ ] (اِخ ) ژان . (تولد در حدود سال 1575، وفات درسال 1594 م .)، مرد متعصبی که در صدد قتل هانری چهارم اندکی پس از ورود او به شهر پاریس برآمد. دست و پای او را به چهار اسب بسته بطرز فجیعی وی را کشتند.
-
شاتل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شاطل، ساطل، ساتل› (زیستشناسی) šātel دانهای بهاندازۀ باقلا، به رنگ سرخ یا سیاه که مصرف دارویی داشته و در هند میروید؛ روشنک.
-
شاتل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: shuttle] šātel فضاپیمایی بالدار برای بردن فضانوردان به ایستگاههای فضایی و بازگرداندن آنها که میتواند روی زمین بنشیند.〈 شاتلِ فضایی: = شاتل٢
-
واژههای مشابه
-
شاتل گیون
لغتنامه دهخدا
شاتل گیون . [ ت ِ ی ُ ] (اِخ ) کمون پوی دو دوم واقع در آروندیسمان ریوم دارای 2750 نفر جمعیت . آبهای معدنی آن معروف است .
-
واژههای همآوا
-
شاطل
لغتنامه دهخدا
شاطل . [ طِ ] (معرب ، اِ) شاتل . روشنک گرم است مسهل صفرا و اخلاط غلیظه . (منتهی الارب ). نام دارویی هندی است . (دزی ج 1 ص 716). التمیمی در المرشد آورده است که دارویی است هندی و آن بشکل و گردی و اندازه به کماه خشک ماننده بود و طبیعت آن در آخر سوم گرم ...
-
جستوجو در متن
-
روشنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ روشن] (زیستشناسی) ro[w]šanak = شاتل
-
shuttlewise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاتل
-
shuttle bus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتوبوس شاتل
-
shuttle diplomacy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیپلماسی شاتل
-
shuttle helicopter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلی کوپتر شاتل
-
shuttle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاتل، ماکو، لرزنده، فضا کشتی، رفت و آمدن کردن