کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شابورقان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شابورقان
لغتنامه دهخدا
شابورقان . [ رَ ] (معرب ، اِ) اسم حدید ذکر است که فولاد باشد. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).فولاد معدنی . (ناظم الاطباء). رجوع به شابرقان شود.
-
واژههای مشابه
-
توبال شابورقان
لغتنامه دهخدا
توبال شابورقان . [ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) براده ٔ فولاد معدنی : توبال مس گوشت فزونی را بخورد و اندر همه ٔ توبالها قوتی سوزاننده و لطیف کننده است و توبال شابورقان اندر کم کردن گوشت و گداختن گوشت فزونی ، قویتر از توبال مس است . (ذخیره ٔ خوارزمش...
-
جستوجو در متن
-
شاپورگان
لغتنامه دهخدا
شاپورگان . (اِ) پولاد طبیعی و معرب آن شابورقان است . (از مفردات قانون ابوعلی سینا). ذکر. اسطام . و رجوع به شابورقان و شابرقان شود.
-
سابرقان
لغتنامه دهخدا
سابرقان . [ ب ُ ] (معرب ، اِ) معرب شابرقان و شابورقان (شاپورگان ) نوعی آهن خیلی سخت است که بفارسی آن را شابورقان ، و بعربی ذکر، یا، اسطام نامند. و این در مقابل آهن نرم است که بفارسی نرماهن (نرم آهن ) و بعربی انثی نامند. رجوع به دزی ج 1 ص 620 و شابورق...
-
سابرقان
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ معر. ] (اِ.) آهن سخت و خشک . شابرقان و شابورقان نیز گویند.
-
سابورقان
لغتنامه دهخدا
سابورقان . (معرب ، اِ) معرب شابرقان (شابورقان ، شاپورگان ) نوعی آهن بسیار سخت و مرغوب است . رجوع به دزی ج 1 ص 620 و شابرقان در این لغت نامه شود.
-
شاه برقان
لغتنامه دهخدا
شاه برقان . [ ب َ ] (اِ مرکب ) مصحف شابرقان و بمعنی پولاد و معدنی باشد. رجوع به شابرقان و شابرن و شابورق و شابورقان و شابورگان و شابورن شود.
-
شابرن
لغتنامه دهخدا
شابرن . [ ب ُ رَ ] (اِ مرکب ) فولاد معدنی است از اختیارات بدیعی نقل نموده شده . (فرهنگ جهانگیری ). نام فولاد معدنی باشد. (برهان قاطع). رجوع به شابرقان ، شابرن ، شابوراک ، شابوران ، شابورق ، شابورقان شابورن ، شابورگان و شاپورگان شود.
-
شابورگان
لغتنامه دهخدا
شابورگان . [ رَ ] (اِ) فولاد معدنی است . (فرهنگ جهانگیری ). رجوع به شابرقان شود. اسم فولاد است که حدید ذَکر باشد. (فهرست مخزن الادویه ). و معرب آن شابورقان است . (برهان قاطع). رجوع به شابرقان شود.
-
شاوران
لغتنامه دهخدا
شاوران . [ وَ ] (اِ) شابوران . شابورن . شابورگان . شاپورگان . شابورق . شابورقان . شاپوراک . شابرقان . آهن سخت . فولاد نر. فولاد ذکر. حدیدالصلب ، چه فولاد دو نوع است کانی ، که آن را شاوران گویند و عملی که از نرم آهن با بعضی ادویه ٔ حریفه (؟) سازند. (ا...
-
شابرقان
لغتنامه دهخدا
شابرقان . [ ب ُ ] (معرب ، اِ) معرب شاپورگان . فولاد ذکر. اسطام . (دزی ج 1 ص 714) حدید الصلب . پولاد معدنی .پولاد طبیعی . ابوریحان بیرونی در الجماهر فی معرفة الجواهر می نویسد: معدن آهن دو قسم است . یکی نرم که به نرماهن موسوم است و آن را آهن ماده (انثی...
-
نرم آهن
لغتنامه دهخدا
نرم آهن . [ ن َ هََ ] (اِ مرکب ) اسم فارسی حدید انثی است . (تحفه ٔحکیم مؤمن ). ساجون . (مهذب الاسماء). مَذیل . آهن بر سه گونه است : شابورقان و نرم آهن و فولاد مصنوع و شابورقان همان فولاد طبیعی است و فولاد مصنوع از نرم آهن است . (مفردات قانون ابن سین...
-
حدید
لغتنامه دهخدا
حدید. [ ح َ ] (ع اِ) آهن . (دهار) (ادیب نطنزی ) (ترجمان عادل بن علی منسوب به جرجانی ). و هو علی ثلاثة اصناف : شابورقان و نرم آهن و فولاد مصنوع . و الشابورقان ، هو الفولاد الطبیعی . و الفولاد المصنوع ،هو المتخذ من نرم آهن . (از مفردات قانون ابوعلی سین...