کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شائه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شائه
لغتنامه دهخدا
شائه . [ ءِ ه ْ] (ع ص ) رجل شائة البصر؛ مرد تیزبینائی . (منتهی الارب ). || حاسد. ج . شُوَّه . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
شایه
لغتنامه دهخدا
شایه . [ ی ِه ْ ] (ع ص ) شائه : رجل شایه البصر؛ مرد تیزبینایی . (از نشوء اللغة ص 16) (از ناظم الاطباء). رجوع به شائه و شاه و شاه البصر و شاهی البصر شود.
-
شاه
لغتنامه دهخدا
شاه . (ع ص ) رجل شاه ُ البصر؛ به معنی رجل شائه البصر است ، یعنی مرد تیز بینایی . (از منتهی الارب ).