کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیگاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سیگاری
معنی
[ فر - فا. ] (ص نسب .) 1 - سیگارکش . 2 - سیگاری که در آن حشیش ریخته باشند. 3 - سیگار فروش .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. دودی، سیگارکش
۲. سیگارفروش
۳. مربوط به سیگار
دیکشنری
smoker
-
جستوجوی دقیق
-
سیگاری
واژگان مترادف و متضاد
۱. دودی، سیگارکش ۲. سیگارفروش ۳. مربوط به سیگار
-
سیگاری
فرهنگ فارسی معین
[ فر - فا. ] (ص نسب .) 1 - سیگارکش . 2 - سیگاری که در آن حشیش ریخته باشند. 3 - سیگار فروش .
-
سیگاری
لغتنامه دهخدا
سیگاری . (ص نسبی ) منسوب به سیگار. || سیگارفروش . (فرهنگ فارسی معین ). || سیگارکش .
-
واژههای مشابه
-
nicotine anonymous
سیگاریهای گمنام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] گروهی خودیار متشکل از معتادان به نیکوتین که با برنامهای دوازدهقدمی درمان میشوند اختـ . سیگُم NICA
-
جستوجو در متن
-
cigar smoker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیگاری سیگاری
-
sigillary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیگاری
-
noncircuital
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر سیگاری
-
subcircularity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیر سیگاری
-
noncirculatory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر سیگاری
-
nonsmoking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر سیگاری
-
noncircularly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر سیگاری
-
nonsmokers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر سیگاری ها
-
ashtrays
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جا سیگاری