کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سیکی
/seye(a)ki, siki/
معنی
۱. سهیک؛ یکسوم.
۲. (اسم) شراب، مخصوصاً شرابی که به واسطۀ جوشش، دوسوم آن تبخیر شده و یکسوم باقی مانده باشد؛ سهپخت؛ شراب سهپخت؛ شراب ثلثانشده: ◻︎ روز نوروز است امروز و سر سال عجم / بزم نو ساز و طرب کن ز نو سیکی خور (فرخی: ۱۷۳).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ثلث
۲. ثلثان
۳. شراب، شراب مثلث
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیکی
واژگان مترادف و متضاد
۱. ثلث ۲. ثلثان ۳. شراب، شراب مثلث
-
سیکی
فرهنگ فارسی معین
(س یَ) (ص نسب .) شراب ، شرابی که به سبب جوشش دوسوم آن تبخیر شده باشد.
-
سیکی
لغتنامه دهخدا
سیکی .[ سی / ی َ ] (ص نسبی ، اِ) شرابی است که چندی آن را بجوشانند که چهار دانگش رفته و دو دانگش مانده باشد و در اصل سه یکی بوده ترکیب داده سیکی گفته اند. (آنندراج ) (انجمن آرا). شرابی که چندان جوشانند تا چهار دانگش رفته و دو دانگش مانده باشد در اصل س...
-
سیکی
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [مخففِ سهیکی] [قدیمی] seye(a)ki, siki ۱. سهیک؛ یکسوم.۲. (اسم) شراب، مخصوصاً شرابی که به واسطۀ جوشش، دوسوم آن تبخیر شده و یکسوم باقی مانده باشد؛ سهپخت؛ شراب سهپخت؛ شراب ثلثانشده: ◻︎ روز نوروز است امروز و سر سال عجم / بزم نو ساز و طر...
-
واژههای مشابه
-
سیکی خوار
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خا) (ص فا.) شرابخوار.
-
سیکی خوار
لغتنامه دهخدا
سیکی خوار. [ سی / ی َ خوا / خا ] (نف مرکب ) سیکی خوارنده . سیکی خواره . آنکه شراب مثلث خورد. نوشنده ٔ سیکی . || شرابخوار. باده نوش . (فرهنگ فارسی معین ) : ای پسر می گسار، نوش لب و نوش گوی فتنه بچشم و بخشم فتنه به روی و به موی ما سیکی خوار نیک تازه رخ...
-
سیکی خواره
لغتنامه دهخدا
سیکی خواره . [ سی / ی َ خوا / خا رَ / رِ ] (نف مرکب ) سیکی خورنده . رجوع به سیکی خوار شود : شب شد بمستان اندکی تریاک بیداری بده رندان سیکی خواره را گر ساغری داری بده .اوحدی .
-
سیکی فروش
لغتنامه دهخدا
سیکی فروش . [ سی / ی َ ف ُ ] (نف مرکب ) سیکی فروشنده . آنکه سیکی فروشد. || شراب فروش . می فروش . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
سه یکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] seyeki = سیکی
-
مثلث
واژگان مترادف و متضاد
۱. سهگوش، سهبر، سهضلعی، سهگوشه ≠ مربع ۲. شراب، سیکی، سهیکی ۳. سهتایی، سهگانه
-
سپخت
لغتنامه دهخدا
سپخت . [ س ِ پ ُ ] (ص مرکب ) شراب سپخت ؛ شراب ثلثان شده ، سیکی . سه مرتبه پخته شده . (یادداشت مؤلف ).
-
افتضاخ
لغتنامه دهخدا
افتضاخ . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکستن . و سر شکستن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || از غوره ٔ خرما سیکی ساختن . (المصادر زوزنی ). از غوره ٔ خرما سیکی ساختن بی آتش . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).نبیذ ساختن از خرمای نارسیده . (از اقرب...
-
سخامیة
لغتنامه دهخدا
سخامیة. [ س ُ می ی َ ] (ع اِ) می زود فروشونده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). سیکی آسان خوار. (یادداشت مؤلف ). رجوع به سخام و سخامی شود.