کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیْخْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سیخ
لهجه و گویش بختیاری
six سیخ.
-
سیخ
لهجه و گویش تهرانی
وسیله صاف کردن شن تنور سنگکی
-
جستوجو در متن
-
بابزن
واژگان مترادف و متضاد
سیخ کباب، سیخ
-
poker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوکر، بازی پوکر، سیخ، سیخ بخاری، سیخونک، سیخ زن
-
pokers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوکر، بازی پوکر، سیخ، سیخ بخاری، سیخونک، سیخ زن
-
skewer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیخ، سیخ کباب، سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب، هر چیزی شبیه سیخ کباب، بسیخ کباب زدن، بسیخ زدن
-
بوکر
دیکشنری عربی به فارسی
سيخ بخاري , سيخ زن , بازي پوکر
-
skewers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشروب، سیخ، سیخ کباب، سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب، هر چیزی شبیه سیخ کباب، بسیخ کباب زدن، بسیخ زدن
-
grills
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوره ها، سیخ، گوشت کباب کن، سیخ شبکه ای، بریان کردن، پختن، بریان شدن، روی سیخ یا انبر کباب کردن
-
grill
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوره، سیخ، گوشت کباب کن، سیخ شبکه ای، بریان کردن، پختن، بریان شدن، روی سیخ یا انبر کباب کردن
-
بلشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بلسک› [قدیمی] bološk سیخ آهنی که گوشت یا چیز دیگر را به آن بکشند و در تنور آویزان کنند؛ سیخ کباب.
-
stubbier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستاره دار، پر از کنده درخت، سیخ سیخ، زبر، ریشه دار
-
stubbiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی حرمتی، پر از کنده درخت، سیخ سیخ، زبر، ریشه دار
-
spur
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، سیخ، خوشنامی، مهمیز، سیخ-ک، مهمیز زدن
-
spurs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپرس، سیخ، خوشنامی، مهمیز، سیخ-ک، مهمیز زدن