کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیه توفان 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سیة
لغتنامه دهخدا
سیة. [ ی َه ْ ] (ع اِ) سر برگشته ٔ کمان . ج ، سیات . (ناظم الاطباء). خم گوشه ٔ کمان . ج ، سیات . (مهذب الاسماء).- سیةالقوس ؛ سرهای برگشته ٔ کمان .ج ، سیات . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
گلیم سیه
لغتنامه دهخدا
گلیم سیه . [ گ ِ م ِ ی َه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مجازاً بخت بد : بس گلیم سیهاکز نظرت گشت سپیدنظر تو سیهی پاک بشوید ز گلیم .فرخی .
-
نفت سیه
لغتنامه دهخدا
نفت سیه . [ ن َ ت ِ ی َه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفت سیاه . رجوع به نفت سیاه و نفط سیاه شود : گرچه در نفت سیه چهره توان دید ولیک آن نکوتر که در آیینه ٔ بیضا بینند.خاقانی .
-
نفط سیه
لغتنامه دهخدا
نفط سیه . [ ن َ طِ ی َه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به نفت سیه شود.
-
غراب سیه
لغتنامه دهخدا
غراب سیه . [ غ ُ ب ِ ی َه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از شب . (آنندراج از فرهنگ اسکندرنامه ).
-
black buran
سیهبوران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← قرهبوران
-
acromelanism
سیهپایانکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[دامپزشکی - پاتوبیولوژی] عارضهای ژنتیکی که براثر افزایش رنگدانۀ ملانین در پا و گوش و دم و صورت جانور بروز کند
-
black squall
سیهتندوَزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تندوَزهای همراه با اَبرهای سیاه و عموماً با باران شدید
-
melanoma
سیهتود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تودینهای که از سیهیاختههای پوست و اعضای دیگر منشأ میگیرد متـ . سیهتود بدخیم malignant melanoma سیهتندهتود melanoblastoma سیهچنگار melanocarcinoma سیهپوشچنگار melanotic carcinoma
-
melanocarcinoma
سیهچنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← سیهتود
-
melanocyte
سیهیاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] یاختهای روپوستی که رنگدانۀ ملانین (melanin) میسازد
-
سیه کار
فرهنگ فارسی معین
(یَ) (ص .) نک سیاهکار.
-
سیه کاسه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . س ) (ص .) نک سیاه کاسه .
-
دل سیه
لغتنامه دهخدا
دل سیه . [ دِ ی َه ْ ] (ص مرکب ) دل سیاه . سیه دل . سیاه دل . بددل . بدخواه . که دل از شفقت و مهربانی تهی دارد : غلام همت دردی کشان یک رنگم نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند. حافظ.دیده ام آن چشم دل سیه که تو داری جانب هیچ آشنا نگاه ندارد. حافظ.دلم ز...
-
سمور سیه
لغتنامه دهخدا
سمور سیه . [ س َ رِ ی َه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از شب است که عربان لیل گویند.(برهان ) (آنندراج ). شب . (فرهنگ رشیدی ) : چو شنگرف سودند بر لاجوردسمور سیه زاد و روباه زرد.نظامی .