کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیهچنگار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
melanocarcinoma
سیهچنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← سیهتود
-
واژههای مشابه
-
چنگار
واژگان مترادف و متضاد
۱. خرچنگ ۲. سرطان
-
چنگار
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِ.) نک خرچنگ .
-
چنگار
لغتنامه دهخدا
چنگار.[ چ َ ] (اِ) خرچنگ را نامند و بتازی سرطان گویند. (جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ). پنج پایه . پنج پایک .
-
چنگار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čangār ۱. (پزشکی) نوعی بیماری که ورم و زخم آن شبیه پای خرچنگ است.۲. (زیستشناسی) =خرچنگ
-
melanotic carcinoma
سیهپوشچنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← سیهتود
-
سیه
لغتنامه دهخدا
سیه . [ ی َه ْ ] (ص ) مخفف سیاه . (برهان ). سیاه . اسود. (ناظم الاطباء) : مردمانش همه سیهند از گرمی هوای ایشان . (حدود العالم ).همی هر زمان اسب برگاشتی وز ابر سیه نعره بگذاشتی . فردوسی .ای بحری و به آزادگی از خلق پدیدچون گلستان شکفته ز سیه شورستان . ...
-
سیة
لغتنامه دهخدا
سیة. [ ی َه ْ ] (ع اِ) سر برگشته ٔ کمان . ج ، سیات . (ناظم الاطباء). خم گوشه ٔ کمان . ج ، سیات . (مهذب الاسماء).- سیةالقوس ؛ سرهای برگشته ٔ کمان .ج ، سیات . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
سیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] siyah = سیاه
-
sarcoma
گوشتچنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تودینهای که معمولاً از بافت همبند منشأ میگیرد
-
fibrocarcinoma
تارپوشچنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← پوشچنگار زرهی
-
carcinoma
پوشچنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] یاختههایی پوششی که در نتیجۀ نورویش خوشخیم به وجود میآیند
-
گلیم سیه
لغتنامه دهخدا
گلیم سیه . [ گ ِ م ِ ی َه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مجازاً بخت بد : بس گلیم سیهاکز نظرت گشت سپیدنظر تو سیهی پاک بشوید ز گلیم .فرخی .
-
نفت سیه
لغتنامه دهخدا
نفت سیه . [ ن َ ت ِ ی َه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفت سیاه . رجوع به نفت سیاه و نفط سیاه شود : گرچه در نفت سیه چهره توان دید ولیک آن نکوتر که در آیینه ٔ بیضا بینند.خاقانی .