کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیهتندهتود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
angioblastic meningioma, angioblastoma 2
شامهتود تندهرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] شامهتود دارای رگهای متعدد و با اندازههای مختلف
-
تود
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نک توت .
-
تود
لغتنامه دهخدا
تود. (اِ) توت باشد و آن میوه ایست معروف که خورند. (برهان ) (آنندراج ). توت . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). فرصاد. (یادداشت ایضاً) : مباش مادح خویش و مگوی خیره مراکه من ترنج لطیف و خوشم تو بی مزه تود. ناصرخسرو.وعده ٔ این چ...
-
تود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [آرامی] (زیستشناسی) tud = توت
-
تود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tud = توده
-
تَوَدُّ
فرهنگ واژگان قرآن
دوست دارد(ود نوع خاصي از حب و دوست داشتن است و آن حبي است که آثار و پيامدهايي آشکار دارد )(مؤنث)
-
تود
واژهنامه آزاد
جستجوگر، جستجو کننده، یابنده
-
malignant melanoma
سیهتود بدخیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← سیهتود
-
سیه
لغتنامه دهخدا
سیه . [ ی َه ْ ] (ص ) مخفف سیاه . (برهان ). سیاه . اسود. (ناظم الاطباء) : مردمانش همه سیهند از گرمی هوای ایشان . (حدود العالم ).همی هر زمان اسب برگاشتی وز ابر سیه نعره بگذاشتی . فردوسی .ای بحری و به آزادگی از خلق پدیدچون گلستان شکفته ز سیه شورستان . ...
-
سیة
لغتنامه دهخدا
سیة. [ ی َه ْ ] (ع اِ) سر برگشته ٔ کمان . ج ، سیات . (ناظم الاطباء). خم گوشه ٔ کمان . ج ، سیات . (مهذب الاسماء).- سیةالقوس ؛ سرهای برگشته ٔ کمان .ج ، سیات . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
سیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] siyah = سیاه
-
cerebellar hemangioblastoma
تندهرگتود مخچهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تندهرگتودی اغلب کیسهای که در مخچه ایجاد میشود
-
myoblast
ماهیچهتَنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] یاختهای رویانی که در مسیر تکوین به یک یاختۀ ماهیچهای متمایز تبدیل میشود متـ . گوشتتَنده sarcoblast
-
sarcoblast
گوشتتَنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← ماهیچهتَنده
-
blastomere
تَندهپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هریک از یاختههای تَنداله