کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سینا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: sinā) (= سئنا) ، به معنی دانشمند است که در ایران باستان خانوادههای دانشمند را سئنا میگفتند؛ (در اعلام) نام پدرِ ابوعلی حسین بن عبدالله معروف به ابوعلی سینا دانشمند معروف ایرانی .
-
سینا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ← حرّا
-
سینا
لغتنامه دهخدا
سینا. (اِخ ) شبه جزیره ای است کوهستانی در شمال شرقی مصر میان خلیج عقبه (شرق ) و سوئز (مغرب ) که امروز در تصرف مصر میباشد. در تورات آمده که در همین محل موسی به پیغمبری برگزیده شد و الواح عشره را خداوند بدو اعطا کرد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
سینا
لغتنامه دهخدا
سینا. (اِخ ) نام پدر شیخ ابوعلی و بعضی گفته اند نام جدشیخ ابوعلی است و بعضی گویند لقب شیخ ابوعلی است . (برهان ). نام جد بوعلی . (غیاث اللغات ) (فرهنگ رشیدی ).نام جد چهارم ابوعلی است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
-
سینا
لغتنامه دهخدا
سینا. (اِخ ) نام کوه طور است . (برهان ). سیناء : پیغمبر میر است یوز او رابر مرکب میر است طور سینا. ناصرخسرو.موسیم که انی انااﷲ یافتم نور پاک و طور سینا دیده ام . خاقانی .موسی جان سینه را سینا کندطوطیان کور را بینا کند. مولوی .رجوع به طور سینا شود.
-
سینا
لغتنامه دهخدا
سینا. (نف ) سوراخ کننده . (برهان ). مصحف سنبا. (صفت مشبهه از سنبیدن ) و «هویه سنبا» به معنی کتف سوراخ کن ، ذوالاکتاف ،لقب شاپور دوم است و پارسیان او را شاپور هویه سنبا خواندندی . (مجمل التواریخ و القصص ص 34) (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). || (اِ) به لغت...
-
سینا
واژهنامه آزاد
مرد عاقل و فرزانه از ریشه سئنا. در قدیم به خانواده های دانشمند، سینا می گفتند. مانند بوعلی سینا.
-
واژههای مشابه
-
علیسینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ali sinā) (عربی ـ فارسی) از نامهای مرکب ، ← علی و سینا .
-
ابن سینا
فرهنگ واژههای سره
پور سینا
-
طور سینا
لغتنامه دهخدا
طور سینا. [ رِ ] (اِخ ) کوهی که موسی علیه السلام بدان بمناجات شد. نام کوهی که موسی بر آن با خدای تعالی بمناجات شدی . رجوع به طور شود : بازآمدند و گفتند آن امتان موسی (موشا)کایزد بُد آن نه موسی (موشا) بر کوه طور سینا.دقیقی .کوه طور سینا از مشاهیر جبال...
-
ابن سینا
لغتنامه دهخدا
ابن سینا. [ اِ ن ُ ] (اِخ ) رجوع به ابوعلی بن سینا شود.
-
پور سینا
لغتنامه دهخدا
پور سینا. [ رِ ] (اِخ ) مراد ابوعلی حسین بن عبداﷲبن سینا حکیم مشهور است : من مقیم دهر و عقل از نفثة المصدور من مایه ٔ احیای روح پور سینا ساخته . جلال الدین فریدون .رجوع به ابن سینا شود.
-
پلان سینا
لغتنامه دهخدا
پلان سینا. [ پْلا / پ ِ ] (اِخ ) نام زن پی زو، والی سوریه در عصر ژرمانیکوس واشک هیجدهم اردوان سوم . (ایران باستان ج 3 ص 2397).
-
بوعلی سینا
لغتنامه دهخدا
بوعلی سینا. [ ع َ ] (اِخ ) رجوع به ابوعلی سینا شود.