کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیم کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سیم روپوش
لغتنامه دهخدا
سیم روپوش . [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سیم دغل . سیم قلب . سیم ناقص . (آنندراج ) : دوای حقنه ٔ افلاک سیم روپوش است امید بر در او بیهده مبر رنجور.حکیم شرف الدین شفایی (از آنندراج ).
-
سیم زدن
لغتنامه دهخدا
سیم زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) سکه زدن . سکه ٔ نقره زدن : و به روزگار خلافت امیرالمؤمنین ابوبکر صدیق رضی اﷲ عنه به بخارا سیم زدنداز نقره ٔ خالص ، پیش به بخارا سیم نبود. (تاریخ بخارای نرشخی ص 7). نخستین کسی که سیم زد به بخارا پادشاهی بود نام او کاناب...
-
سیم زرد
لغتنامه دهخدا
سیم زرد. [ م ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در موسیقی مقابل سیم سفید در تار و غیر آن . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به آهنگ شود.
-
سیم سحاب
لغتنامه دهخدا
سیم سحاب . [ م ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از قطرات باران و سونش باران . (آنندراج ) : تا سیم سحاب ناشمرده در دامن ضبط روزگار است در عهده ٔ حفظ ایزدی بادذاتت که عطای بیشمار است .ابوطالب کلیم (از آنندراج ).
-
سیم سفید
لغتنامه دهخدا
سیم سفید. [ م ِ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل سیم زرد در تار و غیره . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به آهنگ شود.
-
سیم سوخته
لغتنامه دهخدا
سیم سوخته . [ م ِ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نقره ٔ سوخته را گویند همچو مس سوخته و آهن سوخته و مانند آن . || کنایه از نقره ٔ پاک و خالص و نرم . (برهان ).
-
سیم سیاه
لغتنامه دهخدا
سیم سیاه . [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی که در روی درخت خصوصاً درخت سیب ودرخت بلوط میروید. (ناظم الاطباء). || سیم قلب . سیم ناسره : گفت شاها چهل و پنج است تا من پادشاهم هرگز الا خراج دیگر دانگی سیم سیاه به ظلم از کس نستدم . (اسکندرنامه ٔ نسخه...
-
سیم شاخدار
لغتنامه دهخدا
سیم شاخدار. [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سیم خالص . سیم خام . سیم حلال . (آنندراج ) : ز ساق و ساعد آن در یگانه به سیم شاخدارش شاخشانه .محسن تأثیر (از آنندراج ).
-
سیم قراری
لغتنامه دهخدا
سیم قراری . [ م ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سیم حلال . (آنندراج ). سیم خالص . سیم خام : در موسمی که از گل زرد و سفید باغ سیم قراری و زر کامل عیار یافت .انوری (از آنندراج ).
-
سیم گداخته
لغتنامه دهخدا
سیم گداخته . [ م ِ گ ُ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سیم حلال . (آنندراج ).
-
سیم ماغ
لغتنامه دهخدا
سیم ماغ . [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سیم بهبهانی . (آنندراج ). رجوع به سیم شود.
-
سیم مذاب
لغتنامه دهخدا
سیم مذاب . [ م ِ م ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نقره ٔ گداخته . || مجازاً، آب صاف . || شراب صاف . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ).
-
سیم ناب
لغتنامه دهخدا
سیم ناب . [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سیم حلال . (آنندراج ). سیم خالص . رجوع به سیم شود.
-
سیم ناقص
لغتنامه دهخدا
سیم ناقص . [ م ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سیم بهبهانی . (آنندراج ). رجوع بدان کلمه و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
سیم نبهره
لغتنامه دهخدا
سیم نبهره . [ م ِ ن َ ب َ رَ / رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سیم بهبهانی . (آنندراج ). سیم غیرخالص : بجنب همت او آفتاب را بر چرخ گمان برند که سیم نبهره درگاه است . امیرمعزی (از آنندراج ).رجوع به سیم شود.