کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیم نبهره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیم نبهره
لغتنامه دهخدا
سیم نبهره . [ م ِ ن َ ب َ رَ / رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سیم بهبهانی . (آنندراج ). سیم غیرخالص : بجنب همت او آفتاب را بر چرخ گمان برند که سیم نبهره درگاه است . امیرمعزی (از آنندراج ).رجوع به سیم شود.
-
واژههای مشابه
-
گوی سیم
لغتنامه دهخدا
گوی سیم . [ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گوی نقره . گوی که از نقره کنند. گلوله ٔ نقره گین . || کنایه از ماه است . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
گاورس سیم
لغتنامه دهخدا
گاورس سیم . [ وَ س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از ستاره است . (ناظم الاطباء).
-
صحن سیم
لغتنامه دهخدا
صحن سیم . [ ص َ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از صفحه ٔ کاغذ سفید باشد. || قرص ماه . (برهان ) (انجمن آرای ناصری ).
-
بی سیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (برق) bisim ۱. دستگاهی که امواج صوت را بدون سیم از محلی به محل دیگر انتقال میدهد.۲. (صفت) ویژگی چنین دستگاهی: تلفن بیسیم، تلگراف بیسیم.
-
dropper wire
سیم آویز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیم فولادی زنگنزنی که برای جلوگیری از اتصال مستقیم سیم تماس و سیم بالاسری، آنها را ازطریق گیره به هم وصل میکند و بین آنها تبادل انرژی برقرار میشود
-
chanterelle (fr.), cantino (it.), melody string
سیم آهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] زیرترین زه در ساز زهی
-
bond wire
سیم اتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بافهای که ریلها را برای برقراری اتصال الکتریکی به هم پیوند میدهد
-
silver-plated
سیماندود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ویژگی شیئی که با لایۀ نازکی از نقره پوشانده شود
-
catenary 2
سیم بالاسر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بافه/ کابل یا شاخهای در بالای وسیلۀ نقلیۀ ریلی برای تأمین نیروی برق آن
-
wire coating
سیمپوشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] کاربرد پوششی پلاستیکی یا لاستیکی یا لعابی بر روی سیم یا بافه/ کابل
-
contact wire
سیم تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیمی از سامانۀ انتقال انرژی بالاسری که نیروی برق قطار را ازطریق اتصال شاخک برقرسان به آن تأمین میکند
-
welding rod
سیم جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] مادۀ پرکننده به شکل سیم یا مفتول و عموماً بدون روکش
-
bead wire
سیمطوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] هریک از سیمهای فولادی که مغزۀ طوقه را تشکیل میدهند و تنیدگی آنها مانع بلند شدن طوقه از لبۀ رینگ (rim flange) میشود