کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیمطوقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
bead unseating
دررفتگی طوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] خارج شدن طوقه از محل خود
-
crown rot
پوسیدگی طوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بیماری ناشی از طیف وسیعی از قارچها که به طوقۀ گیاه آسیب میرساند
-
bead butter, bead lube
روغن طوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] لیزانۀ (lubricant) لازم برای جلوگیری از صدمه دیدن تایر و جااندازی آسان آن بر روی رینگ (rim)
-
bead 1
طوقه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] بخشی از تایر که بر روی رینگ (rim) مینشیند و شامل سیمهای فولادی با استحکام کششی زیاد است که لایههایی لاستیکی دورتادور آنها را میپوشاند متـ . طوقۀ تایر tyre bead
-
loop 4
طوقه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در نظریۀ گراف، مسیری در گراف که نقطۀ آغاز و پایان آن یکی است
-
rosulate
طوقهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگآذینی که در آن برگها بهصورت طوقههای کوچک یا دستههای حلقهمانند قرار گرفتهاند
-
bead expander
طوقهبازکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] دستگاه مخصوص سوار کردن تایرهای بیتویی بر روی رینگ (rim) که مانع خروج باد تایر میشود و با آن طوقههای تایر را بر روی نشیمن طوقه قرار میدهند
-
chafer
طوقهپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نواری مرکب از لاستیک و رسن بر روی طوقۀ تایر که در برابر سایش مقاوم است و از آسیب دیدن طوقهها، در تماس با رینگ (rim)، جلوگیری میکند
-
tyre bead
طوقۀ تایر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] ← طوقه
-
wheel rim
طوقۀ چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بخش حلقوی بیرونی چرخ که شامل لبه و غلتشگاه است
-
گوی سیم
لغتنامه دهخدا
گوی سیم . [ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گوی نقره . گوی که از نقره کنند. گلوله ٔ نقره گین . || کنایه از ماه است . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
گاورس سیم
لغتنامه دهخدا
گاورس سیم . [ وَ س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از ستاره است . (ناظم الاطباء).
-
صحن سیم
لغتنامه دهخدا
صحن سیم . [ ص َ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از صفحه ٔ کاغذ سفید باشد. || قرص ماه . (برهان ) (انجمن آرای ناصری ).
-
بی سیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (برق) bisim ۱. دستگاهی که امواج صوت را بدون سیم از محلی به محل دیگر انتقال میدهد.۲. (صفت) ویژگی چنین دستگاهی: تلفن بیسیم، تلگراف بیسیم.
-
dropper wire
سیم آویز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیم فولادی زنگنزنی که برای جلوگیری از اتصال مستقیم سیم تماس و سیم بالاسری، آنها را ازطریق گیره به هم وصل میکند و بین آنها تبادل انرژی برقرار میشود