کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیمخطنگاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
wire line log
سیمخطنگاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← چاهنگاره
-
واژههای مشابه
-
نگاره
فرهنگ نامها
(تلفظ: negāre) نقش ، شکل ، تصویر
-
نگاره
لغتنامه دهخدا
نگاره .[ ن ِ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) شکل . (لغات فرهنگستان ).
-
نگاره
واژگان مترادف و متضاد
۱. شکل، نقش ۲. طرح ۳. تمثیل
-
نگاره
فرهنگ واژههای سره
فرتور
-
نگاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) negāre نقش؛ صورت نقاشیشده.
-
نگاره
دیکشنری فارسی به عربی
مخطط
-
سیم
واژگان مترادف و متضاد
۱. رشته فلزی هادی(الکتریسیته و سیگنالها)، مفتول فلزی ۲. نقره، فضه ≠ زر ۳. سکه، پول ۴. سفید ۵. چرک، عفونت، ریم
-
سیم
واژگان مترادف و متضاد
۱. کابل، مفتول ۲. تار، رشته ۳. وتر ۴. فضه، لجین، نقره ≠ زر ۵. یوغ ۶. پول، وجه ۷. جراحت، چرک
-
سیم
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.)1 - نقره . 2 - پول ، وجه . 3 - فلزی قیمتی که در معادن به طور خالص یا به صورت ترکیب با فلزات دیگر (انتیمون ، سرب ) یافت می شود و چون آن را با مس ترکیب کنند محکم تر می گردد و در صنعت کاربرد زیاد دارد. 4 - مفتول ، رشتة باریک فلزی . 5 - یک...
-
سیم
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) چرک ، خونابه .
-
سیم
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) چوب هایی که برزگران بر دو طرف چوبی که بر گردن گاو زراعی گذارند، بندند؛ یوغ .
-
سیم
لغتنامه دهخدا
سیم . (اِ) نقره . پهلوی «اسیم » ، در فارسی «آ» از اول کلمه ٔ (پهلوی ) حذف شده ، اما سیمین در پهلوی آمده . اورامانی «سیم » (رشته ٔ نقره ). برخی از محققان معاصر اصل سیم را یونانی دانند. (مجله ٔ یادگار سال 4 شماره ٔ 6 ص 22 و شماره ٔ 9 و 10 ص 156 به بعد ...
-
سیم
لغتنامه دهخدا
سیم . [ س َ ی َ ] (اِ) چوبهایی است که برزیگران بر دو طرف چوبی که بر گردن گاو زراعت گذارند بندند. (برهان ). چوبی است که برزگران بر دو طرف چغ بندند و آنرا به ریسمان بر گردن گاو استوار کنند. (فرهنگ رشیدی ). اوستا «سیما» قیاس کنید با «سیمواترا» (یشت 10 ،...