کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیمان کار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سیمان کار
/simānkār/
معنی
کارگر ساختمان که آن قسمت از کارهای ساختمانی را که سیمان در آنها مصرف میشود، انجام میدهد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیمان کار
لغتنامه دهخدا
سیمان کار. (ص مرکب ) کسی که سیمان را در ساختمان بکار برد. بنایی که دیوارها را سیمان کشد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
سیمان کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی. فارسی] simānkār کارگر ساختمان که آن قسمت از کارهای ساختمانی را که سیمان در آنها مصرف میشود، انجام میدهد.
-
واژههای مشابه
-
سیمان نسوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] ← سیمان دیرگداز
-
گل () گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه
دیکشنری فارسی به عربی
عود
-
جستوجو در متن
-
پر کردن
لغتنامه دهخدا
پر کردن . [ پ ُ دَ ] (مص مرکب ) نهادن و ریختن چیزی در ظرف تا تمام ظرف را فراگیرد. انباشتن . مملو کردن . قطب ، زَند. تزنید. اِملاء. کعب . مَلأ. مَلاءة. مِلاءة. اِمداء.دَعدعة. ادماع . ادساق . دسع. مماداة. مِداء. شَحَط. شحوط. مشحط. زَفت . سَجر. قعز. اک...
-
cementwork
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کار سیمان
-
قالب کار
لغتنامه دهخدا
قالب کار. [ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) کسی که سیمان یا آهک را برای ساختمان در قالب ریزد. قالب دار.
-
ایرانیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'irānit نوعی ورق موجدار ساخته شده از سیمان و پنبۀ نسوز که برای پوشش سقف، دیوار کاذب راه آب، و دودکش به کار میرود.
-
pulverised fuel ash, PFA, fly ash 1
پَرخاکستر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] نوعی مصالح که از مخلوط کردن ده درصد سیمان و نود درصد خاکستر بادی حاصل میشود و در زیراساس به کار میرود
-
ایرانیت
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ورقه یا لوله ای ظریف و سبک که از مخلوط سیمان و پنبة کوهی ساخته می شود و در ساختمان سازی به کار می رود.
-
موزائیک
لغتنامه دهخدا
موزائیک . [ م ُ ] (فرانسوی ، اِ) مجموعه ٔ مکعبهای کوچک رنگارنگ از مرمر یا اسمالت که رسمی هندسی مانند کتاب را تشکیل می دهد و در سیمان کار گذاشته شده . نوعی آجر که با سیمان ساده یا رنگین و شنهای رنگین یا ساده ساخته شود. || خاتم کاری .
-
بتون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: béton] ‹بتن› beton مخلوطی از سنگ خردشده، ماسه، و سیمان که در بنّایی برای پیریزی یا ساختن پایههای پلها و ساختمانها به کار میرود و پس از خشک شدن مانند سنگ سفت و سخت میشود.
-
مصالح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] masāleh ۱. [جمعِ مصلَحَة] = مصلحت۲. [مجاز] چیزهایی که برای انجام کاری یا ساختن چیزی لازم است.۳. [مقابلِ مفاسد] [قدیمی] امور شایسته و خوب.〈 مصالح ساختمانی: موادی مانندِ سیمان، چوب، آجر، گچ، آهن، و امثال آن که در ساختمانسازی به کار م...