کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیمابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیمابی
لغتنامه دهخدا
سیمابی . (ص نسبی ) به رنگ سیماب . نقره گون : طاس سیمابی مه تافته از پرچم شب طاس زر با می آتش گهر آمیخته اند. خاقانی .چادر سیمابی از روی عروس عالم برکشیدند. (سندبادنامه ص 308).ز فرق زنگی کرمان فتد دستار سیمابی چو ماران رومی خندان نهد بر سر کلاه زر. بد...
-
سیمابی
دیکشنری فارسی به عربی
زيبقي
-
واژههای مشابه
-
سیمابی شدن
لغتنامه دهخدا
سیمابی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سپید شدن . روشن گردیدن ، چنانکه در هوا. رجوع به سیماب شود.- سیمابی شدن هوا ؛ روشن شدن هوا و هوا در اینجا به معنی جوف آسمان است . (آنندراج ).
-
چتر سیمابی
لغتنامه دهخدا
چتر سیمابی . [ چ َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از ماه شب چهارده است . (برهان ) (ناظم الاطباء). || کنایه از ماه باشد. (انجمن آرا). کنایه از ماه که ترجمه ٔ فخت است . (آنندراج ). برای ماه استعمال کنند. (از فرهنگ نظام ) چتر سیمین . ماه . || کنایه ...
-
روشنایی سیمابی
دیکشنری فارسی به عربی
انارة
-
دارای نور سیمابی
دیکشنری فارسی به عربی
منير
-
جستوجو در متن
-
incandescence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنجیر، روشنایی سیمابی، افروختگی
-
منير
دیکشنری عربی به فارسی
داراي نور سيمابي , تابان
-
incandescent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لامپ رشته ای، تابان، دارای نور سیمابی
-
انارة
دیکشنری عربی به فارسی
روشنايي سيمابي , نور سفيد دادن , افروختگي , پرتو افکني
-
زيبقي
دیکشنری عربی به فارسی
سيمابي , جيوه دار , چالا ک , تند , متغير , متلون
-
silvern
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقره ای، نقره فام، دارای صدای نقره، سیمین، نقرهای، سیمابی
-
Mercurial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Mercurial، تند، چالاک، متلون، سیمابی، جیوه دار، متغیر