کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیلیسیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سیلیسیم
/silsiyom/
معنی
شبهفلزی که در حالت بیشکل به رنگ قهوهای و در حالت متبلور به رنگ سربی و بعد از اکسیژن فراوان ترین عنصر است و در طبیعت به شکل سیلیس و انواع سیلیکات وجود دارد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیلیسیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: silicium] ‹سیلیسیوم› (شیمی) silsiyom شبهفلزی که در حالت بیشکل به رنگ قهوهای و در حالت متبلور به رنگ سربی و بعد از اکسیژن فراوان ترین عنصر است و در طبیعت به شکل سیلیس و انواع سیلیکات وجود دارد.
-
واژههای مشابه
-
silicon burning
سیلیسیمسوزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] مجموعهای از واکنشهای گداخت هستهای که در هستۀ ستارههای پُرجِرم رخ میدهد و در آن سیلیسیم به آهن و نیکل تبدیل میشود
-
جستوجو در متن
-
network former, glass forming oxides, glass former
شبکهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] کاتیونهایی مانند سیلیسیم که شبکۀ چندوجهیهای شیشه را میسازند
-
silica
سیلیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] سیلیسیمدیاکسید طبیعی که بهصورت متبلور و در شکلهای گوناگون در طبیعت یافت میشود
-
bridging oxygen
اکسیژن پُلزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] در ساختار شیشۀ سیلیسی، یون اکسیژن واقع در میان دو یون سیلیسیم
-
oxygen burning
اکسیژنسوزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] مجموعهای از واکنشهای گداخت هستهای که در طی آن اکسیژن به عناصر سنگینتر ازجمله سیلیسیم تبدیل میشود
-
sandpaper
کاغذ سنباده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] کاغذ چغری که با یک سایا (abrasive) مثل گارنت یا سیلیسیمکاربید یا آلومینیماکسید پوشانده میشود و برای صاف کردن سطح به کار میرود
-
سیلیکات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: silicate] (شیمی) silikāt هریک از ترکیبات سیلیسیم و اکسیژن با یک عنصر فلزی که در طبیعت به وفور در کوراتز، فلدسپات، میکا، زمرد، طلق، پنبۀ کوهی و مانند آنها یافت میشوند.
-
باریوم
لغتنامه دهخدا
باریوم . [ یُم ْ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ از فرانسه ، فلزی سفید نقره ای و کمی قابل انطراق که «ب » آنرا تجزیه کرده و هیدرژن آن متصاعد گشته و با اکسیژن وی مرکب شده تولید بریت مینماید. و داودنام کیمیاگر انگلیسی این جسم را کشف نمود. (ناظم الاطباء). عنصر ش...