کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیلاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سیلاب گیر
لغتنامه دهخدا
سیلاب گیر. [ س َ / س ِ ] (نف مرکب ) زمین پست که آب در آن جمع شود. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : ما از شراب لعل بهمت گذشته ایم سیلاب گیر نیست زمین بلند ما.صائب (دیوان چ امیری فیروزکوهی ص 57).
-
سیلاب کند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی. عربی] ‹سیلابکنده› [قدیمی] seylābkand کندهها و رخنهها و شکافهایی که در اثر سیل در روی زمین پیدا شود.
-
سیلاب گیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] seylābgir زمین گود و پست که سیلاب در آن جمع شود؛ سیلگیر: ◻︎ ما از شراب لعل به همت گذشتهایم / سیلابگیر نیست زمین بلند ما (صائب: لغتنامه: سیلابگیر).
-
erosional flood plain
سیلابدشت فرسایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سیلابدشتی که درنتیجۀ فرسایش جانبی و فرسایش تدریجی دیوارههای درّه تشکیل میشود
-
سیلاب و توفان
فرهنگ گنجواژه
بلایای طبیعی.
-
سیلاب و موج
فرهنگ گنجواژه
بلایای طبیعی.
-
سیلابی، سیرابی، سیلاب شیردون
لهجه و گویش تهرانی
سیرابی،شکنبه گوسفند
-
جستوجو در متن
-
floodlike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیلاب
-
floodwood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیلاب
-
floodcock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیلاب
-
sulaib
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیلاب
-
flooder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیلاب
-
floodway
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیلاب
-
floodways
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیلاب ها
-
ciliates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیلاب ها